1- تغییر و تحولات مکرر مدیریتی و ناپایداری و عدم ثبات مدیریت ها 

2- تحمیل مدیران ضعیف

این دو موضوع  متاسفانه طی سال های گذشته بشدت روند توسعه و رشد کیش را مختل کرده است. تغییرات و تعویض های مکرر مدیریتی در رده های مختلف از بخش های ارشد سازمان منطقه آزاد کیش تا معاونت ها و مدیران و حتی کارشناسان، متاسفانه عمده نیروهایی هم که وارد مجموعه شده اند و یا می شوند بدون کمترین آگاهی و آشنایی نسبت به قواعد و قوانین مناطق آزاد و جزیره کیش هستند  و اینکه  جزیره کیش مانند یک شهر معمولی نیست که بخواهند مثل بقیه سمت ها و مسئولیت هایی که در شهرهای سرزمین اصلی داشته اند تصمیم بگیرند و بخواهند قواعد و قوانین سرزمین اصلی و آنچه آنجاها عمل میکردند را به اینجا هم تسری بدهند . اینجا یک منطقه و شهر ویژه است و تفکر و قوانین ویژه می خواهد ، کیش قرار بوده و قرار است با بهترین شهرهای دنیا به سبب موقعیت ویژه جغرافیایی و منطقه آزاد بودنش رقابت بکند و مسلما قواعد و قوانینی در آن حد و اندازه می خواهد و بالطبع هم مدیرانی در همان اندازه و با چنین سطح از نگرش و تفکر!

نکته دوم اینکه متاسفانه در هر بار تغییرات مدیریتی در راس ، سیلی از نیروهای مختلف در بخش های مختلف از مدیر تا کارشناس و کارمند جدید به سمت جزیره روانه می شوند تا در موقعیت و جایگاههای مختلف قرار گیرند ، موقعیت هایی که نه بر اساس تخصص و تجربه و دانش یا سابقه و تجربه که بر اساس میزان اتصال (*) آنها تعیین می شود و متاسفانه این ناآگاهی و بی تجربگی نسبت به حوزه مسئولیت است که پدر جزیره را در می آورد.

و جالب هم این است برای خود شخص صاحب مسئولیت هم اصلا مهم نیست  که آیا می تواند  از پس آن مسئولیت بر آید و خدمتی مناسب داشته باشد یا نه؟ فقط مهم حقوق و مزایا وامکاناتی است که می توان بواسطه این مسئولیت در اختیار داشته باشد و حداقل بتواند  چند صباحی را در یک شهر خاص زندگی کند....!

* اتصال – روزی بواسطه مسئولیتی که در حوزه ای داشتم  گزارشی را خدمت یکی از مدیران ارشد سازمان پیرامون عملکرد نامطلوب و ضعیف یکی از حوزه های جزیره ارائه نمودم  وبر اساس جمع بندی آنچه از مجموع مطالبات مردمی در روزنامه بدست آمده بود ،  خواستار تجدید نظر در مدیریت آن حوزه شدم  . مدیر عزیر فرمودند: بررسی میکنم ،ولی برای اینکه بخواهم در مدیریت آن حوزه تجدید نظر داشته باشم باید ببینم این فرد به کی و کجا وصل است؟! در آن لحظه بنده متوجه معنی و مفهوم وصل شدن را نفهمیدم ! بعدا روزی در گوشه ای آن مدیر عزیز  من را دید و گفت فلانی ، راجع به آن موضوع بررسی کردم شما درست گفتید، ولی ظاهرا" آن شخص  به هزار جا وصل است! گفت: من فقط  جلسه ای گذاشتم و یک گزارش کاری ازایشان  طلب کردم ، از هزار جا بمن زنگ زدند و سفارشش را کردند !!!!!

یا مدیرعزیز  ارشد دیگری می گفت : من حتی جرات جابجایی یک کارشناس را هم در حوزه کاری ام ندارم ! سوالی میکنم ، تذکری میدهم صدتا وکیل و وزیر و از فلان وزارتخانه واز مقامات ..... بمن زنگ میزنند و شخص را سفارش می کنند ! تا چه برسد به اینکه بخواهم فرد را جابجا کنم یا تغییر دهم !

واقعا در سازمان منطقه آزاد کیش چه خبر است؟!

*نفرات سفارشی- در هردوره ای از  مدیریت ها متاسفانه این معضل را داشته ایم و داریم. شاید این موضوع تا حدی و بر اساس تعداد محدودی قابل  قبول و منطقی باشد اینکه  یک مدیر ارشد در حد بسیار محدودی تا دست یابی به آشنایی با شرایط و نیروهای منطقه ، نیروهای قابل اعتماد و همسو با تفکر و دیدگاه خود را همراه داشته باشد که البته خود این موضوع هم جای بحث دارد. اما اینکه هر بار تشکیلات با حجم وسیعی  از تغییر و تحولات مختلف مواجه شود اولین مشکل این است که ناپایداری شدیدی در اعمال تصمیمات مختلف رخ می دهد!و بسیاری از کارها متوقف و بلاتکلیف می ماند.سرمایه گذاری می گفت : پرونده ام از دوران مدیریت آقای  آهنگران و پس از آن که شاهد ناپایداری مکرر مدیریت ها بودم و جزیره با سرپرست اداره می شود بلاتکلیف مانده  و کارم متوقف مانده و دنبال پیگیری آن  هم  نرفته ام! تا ثباتی ایجاد شود و ببینم چکار باید بکنم ؟!

درمقطع همین تغییر پی در پی مدیران ارشد  و پست هایی که غیر تخصصی و حتی غیر مرتبط اعطا یا بهتر بگوییم اهدا شده است و آن حوزه روزگار بسیار بدی را در عملکرد داشته ، با تغییر مدیر ارشد ، مدیر میانی که غیر مرتبط و ناموفق بوده عوض می شود ، ولی مدیر تعویض شده مجدد در رده مدیریتی دیگری پست می گیرد!خب! اگر شخصی مدیریت نامطلوب داشته چرا باید در جای دیگری پست مدیریتی بگیرد و ظرفیت جزیره را اشغال کند و دوباره با ناآگاهی سرمایه و ثروت جزیره را هدر دهد و اگر هم مدیریت موفقی  داشته چرا تعویض شده است؟! اینجاست که همان موضوع اتصال روشن می شود ! انگار اگر کسی  بواسطه سفارشی به جزیره وارد شده است حتما باید در جایی صاحب پست مدیریتی باشد!

اصلا هم هرز رفتن و هدر رفتن سرمایه جزیره مهم نیست! جالب اینکه علاوه بر پست مدیریتی ، ماموریت  یکساله از فلان دستگاه دولتی هم ( علیرغم  غیر قانونی بودن آن ) تمدید می شود! شخص هم که طبیعی است دل از کیش نمی تواند بکند! حتی اگر مدتی معلق باشد ، حتی اگر مدتی بدون پست بگذراند، بالاخره کیش است و مواهب بیشمارش.......! کافی است یکی از همین  نقطه اتصالاتت کار کند و یکی از سفارشات عمل کند ! پست مهیاست بفرمایید....!

متاسفانه این دردی است که سالها گریبانگیر جزیره کیش شده است و مانع رشد و موفقیت جزیره  بوده ، در حالی که جزیره سرشار از نیروها و جوانان توانمند ، خلاق و دلسوز می باشد اهمیتی به آنها داده نمی شود و مسئولیت ها به افرادی خارج از جزیره سپرده می شود که کمترین تعهد و احساس مسئولیتی نسبت به آینده کیش ندارند، تصورشان این است چون دوست شان در اینجا پستی گرفته است آنها هم از این سفره گسترده شده  نباید بی بهره بمانند و بس!! پس از آن نیز نیروهای گسیل شده به جزیره دست از سر جزیره بر نمیدارند از پست شان بر داشته شوند، نقطه اتصال هایشان کار می کنند و زمان و زمین را بهم می دوزند که از مواهب حضور در سازمان بی بهره نمانند وبه هر بهره ای  هم که در همان دوران حضور داشته اند قناعت نمی کنند!

باور بفرمایید برخی از این دوستان حتی بعد از گذشت ماهها از حضورشان در کیش پای صحبت شان می نشینید، هنوز افکار و دیدگاههایشان با مناسبات کیش و مناطق آزاد تنظیم نشده و جفت و جور نیست! ودر حال و هوای همان مسئولیت های قبلی در سرزمین اصلی و اجراء  کار با همان قواعد در کیش هستند! !

اما موضوع دوم جدا از مدیران سفارشی و مدیریت های ناپایدار ، موضوع مدیران ضعیف هست که در بخشی از حوزه های جزیره حضور دارند . مدیرانی که مسئولیت های بزرگی دارند ولی در اداره امور حوزه خود ناتوان هستند و این ناتوانی موجب  کند شدن و حتی توقف رشد و توسعه جزیره  در برخی از حوزه ها شده است.

مدیریت  و نظارت دست و پا شکسته بر وضع موجود شاید بزرگترین استراتژی این افراد باشد ، در صورتی که همچنانکه پیش از این ذکر شد مناطق آزاد و جزیره کیش مدیرانی جسور ، ریسک پذیر ، خلاق و فوق العاده توانمند نیاز دارد .نیروهایی که به وضعیت موجود قناعت نکنند و تحول آفرین باشند. امروزه در چند بخش جزیره چنین مدیرانی داریم؟! که از تصمیم درست خود  ترس و هراسی نداشته باشند  و اگر اعتقادی به اجراء یک تصمیم مطلوب  و درست داشته باشند ،دیگر  نگران تبعات  و حاشیه های آن نیستند و اجراء می کنند ؟ چند مدیر داریم که اگر تصمیمی را ابلاغ می کنند ، تصمیم  و دستورش در پیچ و خم سیکل اداری مجموعه اش   مخدوش نمی شود؟! مدیری که نتواند یک تصمیم ساده مدیریتی را در مجموعه مورد مسئولیتش  به کرسی بنشاند چه توقعی هست بتواند دورنمای توسعه ای جزیره را برای سالهای آتی تعریف و تبیین کند .

در این باره در روزهای آتی  بیشتر خواهیم نوشت.

                   ابراهیم ارزانی