رویدادی که به جای بهره برداری
مثبت از بازتاب دستاوردهای بینالمللی و تصویر مثبتی که از نشاط اجتماعی و امنیت جامعه
ایران می توانست مخابره کند ،بدلیل پاره
ای اختلافات در مورد نحوه برگزاری آن ، زیرسایه هجمه رسانهای طیفی خاص در کشور ،
اعلام جرم دادستانی و بازداشت دو تن از برگزارکنندگان
نتیجه ای معکوس در جامعه داخلی و بین المللی به همراه داشت .
وقتی برگزاری رویدادی در سطح
جهانی با سابقه 5 دوره برگزاری موفق که در نگاه اول به ذهن هر بیننده
ای رویدادی مهم ، با کیفیت و مطابق با
استاندارهای بین المللی را متبادر می کند ، تمام وجهه های مثبت و امتیازات آن به یکباره نادیده گرفته می شود و تنها یک وجه از آن آنقدر بولد و پر رنگ می شود و کار تا بدانجا پیش می رود که عوامل برگزاری آن که ماهها برای برگزاری این
رویداد بزرگ و باشکوه زحمت کشیده بودند بجای تحسین و دستمریزاد دچار پرونده قضایی می شوند ؛ صحبت از امید آفرینی در
جامعه را چگونه معنی کنیم؟ !ما باز هم مثل همیشه نشان دادیم که حاشیه برایمان مهم تر از متن است! وقتی عاقبت یک
فعالیت اجتماعی آنهم در ابعادی وسیع بدین شکل می انجامد ، دیگرآیا کسی به فکرامید آفرینی و ایجاد شور و نشاط اجتماعی و رشد و رونق منطقه
خواهد بود؟!
البته که جزیره کیش در طول سالیان گذشته از این دست
حواشی کم نداشته است و برخی ، نمی دانیم با چه انگیزه و تفکری به هر بهانه ای به
آن می تازند! در روزگاری که باید به دنبال
تزریق شور و نشاط و امید به جامعه و راهی برای فرار از این اوضاع و احوال بغرنج اقتصادی
بود ، برگزاری رویدادی با چنین حجم وسیعی
از شرکت کننده در عوض اینکه مورد تمجید
قرار گیرد با آماجی از حملات روبرو می شود! متاسفانه سالها ست هر مراسمی در کشور ما برگزار میشود، سرشار از
"حواشی" است! از کنسرت خیابانی گرفته و نمایش یک فیلم تا برگزاری مسابقات
ورزشی با حضور زنان و عملاً جایی برای "متن" و اصل داستان باقی نمانده است.همزمان دم زدن از
"همبستگی ملی" و امید آفرینی در جامعه هم گوش فلک را کر کرده است!
کیش در سراشیبی سقوط اخلاقی!
سقوط آزاد کیش! ماراتن برهنگی! ماراتن کیش زنگ هشدار فرهنگی! ترویج هدفمند بی
حجابی! و .... تنها گوشه ای از تیترهایی است که در این چند روزه از این رویداد به کل کشور
مخابره شد! اما کسی از صحنه های زیبایی که در همین ماراتن خلق شد چیزی نگفت: از
مادر و دختری که مقام آوردند؛ از ورزشکارانی که با ویلچر دویدند؛ از پرچم سه رنگی که
به زیبایی در جای جای این رویداد قد برافراشته بود؛ از حس همبستگی و یکپارچگی که
در میان شرکت کنندگان و در حین مسابقه موج می زد! از نظم انظباط مثال زدنی که جاری
بود، از شور و اشتیاقی که در جامعه و در بین مردم با این حجم از مشکلات بروز پیدا
کرد ،از اشک های پاکی که از شور و هیجان
در این رویداد از چشم ها سرازیر شد ، از شور و نشاط پسران و دختران ایرانی و آینده
سازان فردای کشور که ورزش را انتخاب کرده بودند و از ....... کسی این ها را ندید و فقط روی یک موضوع آن هم
موضوعی که امروزه در کل جامعه و نه تنها در کیش که در همه شهرهای ایران و منجمله
پایتخت متداول شده است زوم شد!
رویداد ماراتن کیش به کدام گناه
نکرده محکوم و متهم شد!عکس هایی که طیفی خاص از این رویداد بزرگ و پر هیجان مخابره
کردند را مشابهش در کدام یک از پاساژها و مراکز خرید پایتخت و بسیاری از شهر های
بزرگ کشور نمی توان دید....؟! قبول ندارید بفرمایید نیایش مال ،
کوروش مال و ایران مال و.... و..... درست در پایتخت کشور!
چرا اجازه می دهیم اعتقادات و
ارزش های دینی و اجتماعی مایه و ابزار دست یابی به مطامع شخصی و جناحی برخی
افراد قرار گیرند؟! و مسئولیت های
کشوری بعنوان ابزار قدرتی برای تسویه حساب
های شخصی و جناحی مورد سوء استفاده قرار گیرند ؟
تا کی باید جامعه ما و جوانان
ما ( اعم از پسر و تهران) تاوان رفتارهای
شخصی و سلیقگی افراد را بدهند! و برخی ارزش های اجتماعی و دینی ابزارو بهانه تسویه حساب های شخصی و جناحی قرار گیرند؟ آیا اگر شرط مشخص پیشنهادی فدراسیون دوومیدانی
برای صدور مجوزبرگزاری این رویداد مثل سال
گذشته رعایت می شد این غائله بر پا می شد و این همه نگرانی بابت موضوعی که امروزه مشاهده آن در
همه شهر های ایران ، پس از تحولات اجتماعی
اخیر کاملا عادی شده است اینقدر در بوق و کرنا می شد؟!
سخنی با رئیس پرحاشیه فدراسیون
دوومیدانی
آقای احسان حدادی
شما خودتان خوب می دانید قبل از
رسیدن به کرسی ریاست فدراسیون دوومیدانی و در دوره ورزش حرفه ای و قهرمانی ، جزیره
کیش چه خدمات قابل توجهی به شما داشته است ، بسیاری از اردوهای تدارکاتی و تمرینات
شما در همین ورزشگاه المپیک جزیره کیش برگزار گردیده و شما از امکانات ورزشی و غیر
ورزشی کیش شاید بیش از هر ورزشکاری در کشور استفاده کرده اید ، اردوهای شما هفته
ها و ماهها در کیش جریان داشته و از امکانات کیش بخوبی استفاده کردید ، توقع این
بود پس از رسیدن به کرسی ریاست فدراسیون و دست یابی به قدرت در ورزش کشور ،این
موضوع را برای کیش جبران کنید، جبران که نکردید هیچ ، بر چهره کیش شمشیر کشیدید! و
این رسم پهلوانی و ورزش نیست!
این رویداد صرفا یک رویداد
ورزشی بود نه رویداد سیاسی، اما آن چنان ابعاد سیاسی پیدا کرد که پای آن به هیئت دولت هم
کشیده شد ، مطمعنا زخم عمیق این درد سالها بر پیکره این خاکپاره مرجانی بر
جای خواهد ماند و روسیاهی آن بر کسانی
خواهد ماند که نان و نمک کیش را خوردند و
نمک دان شکستند! فقط خدا کند بر روند توسعه و پیشرفت این خاکپاره گرانقدر میهن بی
اثر باشد.