نظامهای سیاسی هرچه مردمسالار باشند،
مشروعیت فزونتری خواهند داشت و از ثبات و استمرار برخوردار خواهند بود. تلاش این
قبیل ساختارها آن است که فرصت حضور و مشارکتهای سازمانیافته مردم را هرچه بیشتر
فراهم آورند. صداهای متنوع و متکثر در جامعه شنیده شود. اقشار و گروههای متنوع و
متکثر اجتماعی در سطح ساختار سیاسی، نمایندگانی داشته باشند. صدای محذوف در جامعه
نداشته باشند.
برای نظامهای سیاسی
جامعه سالار، حمایت جامعه بهویژه جامعه سازمانیافته از سیاستها و اهداف، مهم
شمرده میشود. سیاستها بهگونهای اتخاذ میشود که علاوه بر حضور حداکثری جامعه
در تدوین آن، ریشههای مشروعیت هم تقویت و بهصورت مستمر تحکیم و تعمیق یابد.
انتخابات یا در سطوح ملی، منطقهای و ناحیهای در کنار آوردن جامعه به فرایندهای سیاسی،
فرصت ترمیم و بازسازی مشروعیت است. دو مؤلفه اساسی برای تقویت ریشههای مشروعیت از
طریق انتخابات، شکلدادن به فضای رقابت واقعی و نه تصنعی و مشارکت حداکثری است.
بدون رقابت واقعی، مشارکت حداکثری شکل نخواهد گرفت و با کاهش مشارکت، ریشههای
مشروعیت هم دچار آسیب خواهد شد. جامعه با سیاستهای رقابتی حداکثری در انتخابات،
مشارکت حداکثری را تضمین میکند. بر همین اساس سیاستهای انتخاباتی رقابتی، مشارکت
آفرین است و بالعکس سیاستهای انتخاباتی غیررقابتی یا شکلدادن به رقابت تصنعی،
مشارکت و مشروعیت زداست.
جامعه ایران در
موضوع مشروعیت بهصورت کلی به دو جریان فکری قابلتقسیم است. جریانی که به مشروعیتآفرینی
مردمباور ندارد و ریشههای مشروعیت را در جامعه نمیبیند و جریان فکری که برعکس
جریان پیشین، ریشههای مشروعیتسازی و مشروعیتآفرینی را در جامعه و از جامعه میداند.
این نگاهها به ریشه مشروعیت به انتخابات و رقابت و مشارکت نگاههای متفاوتی
دارند. در نگاه اول چون مشروعیت مردم ساخت نیست، انتخابات هم نمیتواند در این
ساختوساز نقش اساسی داشته باشد. بودن یا نبودن فضای رقابتی هم معنا و پیام خاصی
ندارد. برخلاف این جریان که در جامعه ایرانی پررنگ است و جامعه بهخوبی نمایندگان
فکری و سیاسی آن را میشناسند، جریان فکری دیگر که مشروعیت را انسان ساخته و جامعه
پرور میداند، برای انتخابات بهمثابه فرصت سرمایه سازی و گسترش دامنه مشروعیت
نگاه میکند. رقابت واقعی و نه "رقابت تصنعی" گفتمان غالب این جریان فکری
است. رقابت واقعی، نرخ مشارکت را افزایش میدهد و مشروعیت آفرین است.
ویژگی بارز عرصه سیاست
امروز ایران، حاکمیت "جریان خالص ساز" است که به مشروعیت آفرین بودن
انتخابات و مشارکت به لحاظ نظری باور و اعتقاد ندارد. یکی از نمایندگان فکری
برجسته این جریان، مهدی طائب فرمانده قرارگاه عمار، در جریان انتخابات ریاستجمهوری
۱۴۰۰ گفته بود" امروز به مرحله خالصسازی
از انقلاب رسیدهایم". الزامهای ورود به این مرحله، تغییر الگوی حکمرانی از
" جمهوری اسلامی " به معنای موردنظر معمار کبیر انقلاب اسلامی و مقام
معظم رهبری است. امام (ره) "میزان را رای ملت" معرفی کردهاند و مقام
معظم رهبری هم " رای مردم را حقالناس "و نرخ مشارکت را مهمترین
دستاورد انتخابات میدانند. در تفکر خالص سازان نرخ مشارکت و رای مردم نهتنها اهمیتی
ندارد؛ بلکه اگر فضای رقابت و افزایش مشارکت سببساز ازدستدادن قدرت آنها باشد،
مذموم و زدنی است.
این جریان به
دنبال تغییر الگوی حکمرانی از " جمهوری اسلامی " که برگرفته شده از مفاهیم
مدرن و دینی است به الگویی است که ردی از
مفاهیم جهان مدرن در آن دیده نشود. خالصسازی در بعد نظری یعنی زدودن ریشههای
جمهوریت از عنوان نظام و تصفیه و خالصسازی عرصه اجرایی از کارگزارانی است که به این
الگوی نظری و عملیاتی دلبسته نیستند.
علی لاریجانی
دوبار از "جریان خالصسازی" نامبرده است. بار اول در اردیبهشت ۱۴۰۱ با این سخن که " برخی به دنبال نظریههای
مندرآوردی خالصسازیاند و به هر بهانهای تجزیه افراد جامعه را میخواهند. دیگربار
در اردیبهشت ۱۴۰۲ در بحبوحه انتشار
شایعه حضور و ارائه فهرست از سوی وی در انتخابات مجلس شورای اسلامی . وی با ارسال
پیامی که مخاطب آن همین جریان "خالص ساز" بود نوشت"برای رفع نگرانی
از جریان خالصسازی، خبری در باره انتخابات مجلس وجود ندارد. بدینوسیله از جریان
خالصسازی رفع نگرانی میشود. بعید است به این روشها برادران بتوانند رقابت تصنعی
ایجاد کنند. ملک را چارهای دیگر نیاز است". با این پیامها در ادبیات سیاسی
کشور عبارت " خالصسازی" و "جریان خالص سازان" جا افتاد و
امروز میتوان بهوضوح نمایندگان آن را معرفی کرد. خواب آشفته این جریان، تعطیلی
" جمهوریت" است. جمهوریتی که در کنار و همراه با "اسلامیت" بهعنوان
دو ویژگی هویتی نظام جمهوری اسلامی، بر اساس نص صریح همین قانون "تعطیلبردار"
نیست.
نگاهی به آمار
مشارکت چند انتخابات اخیر شامل مجلس شورای اسلامی در ۱۳۹۸، ریاستجمهوری ۱۴۰۰، مجلس
شورای اسلامی ۱۴۰۲ و خبرگان رهبری
همین سال، بیانگر آن است که این جریان در حال تقویت است. کاهش مشارکت در انتخابات
اخیر نهتنها این جریان را به فکر آسیبشناسی و یافتن ریشهها و علل کاهش مشارکت نینداخت،
بلکه جستهوگریخته و با درز برخی از اطلاعات، آن را به فال نیک هم گرفته بودند.
تبدیل "رقابت واقعی" به "رقابت تصنعی" و پوشالی ساختن نفس
برگزاری انتخابات، از اهداف همین جریان فکری است. به نظر میرسد هر انتخاباتی برای
جریان "خالص ساز" ، کابوسی است که با بیم ازدستدادن قدرت و رشته شدن
همه پنبههای آنها در تغییر ماهیت و الگوی حکمرانی جمهوری اسلامی است.
انتخابات ریاستجمهوری
پیشرو با حضور حداقلی جریانهای فکری متفاوت و حضور حداکثری جریان فکری اصولگرا و
در کنار آن نمایندگان جریان فکری " خالص ساز" عرصه آزمون بزرگی است. این
جریان که مشارکت خواه نیست و برای رای مردم و رقابت ارزشی قائل نمیباشد، در تلاش
است تا عرصه انتخابات را عرصه" رقابت تصنعی" ساخته و با " مشارکت
حداقلی" پروژه خالصسازی خودرا پیش ببرد. صحنه انتخابات پیشرو علیرغم همه
تلاش این جریان و با امکان حضور نماینده فکری جریان اصلاحطلب روزنه گشا و جبهه
اصلاحات، روزبهروز به سمت یک " رقابت واقعی" بین این دو جریان تبدیل
شده است. به باورم تلاش این جریان با حضور و مشارکت حداکثری مردم میدان رقابت تصنعی
را به یک رقابت واقعی تبدیل کرده و بخش عمدهای از پروژه آنها را با ناکامی روبرو
خواهد ساخت.
پیشازاین همبارها
گفته شده است که "جامعه ایران، جامعه شگفتیهاست". نمونههای زیادی از این
شگفتیها را میتوان برشمرد. وقوع انقلاب اسلامی در اوج حمایت قدرتهای جهانی از
رژیم پهلوی، وقایع دفاع مقدس و پذیرش قطعنامه ۵۹۸، پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات ۱۳۷۶، پیروزی احمدینژاد در دو انتخابات ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸،
سرنوشت رؤسای جمهوری، رد صلاحیت مرحوم هاشمی رفسنجانی، سید حسن خمینی، حسن روحانی،
علی لاریجانی و بسیاری از شخصیتهای که از محارم نظام اسلامی بودن. بر همین اساس میتوان
ادعا کرد که یکی از مهمترین ویژگیهای حاکم بر تحولات سیاسی جامعه ایران،
"زمان پرورده"،"زمینه پرورده" و "مکان پرورده "
بودن است. بهعبارتدیگر زمان، مکان و شرایط تعیینکننده سمتوسو و منطق حاکم بر
رویدادهاست. قابلیت پیشبینی در جوامعی با این ویژگیها، بهشدت کاهش مییابد و
" شگفتی" اصل میشود.
"قدرت
شگفتی" میتواند خواب آشفته جریان خالص ساز را به یک " وحشت فراگیر"
تبدیل کند. وحشت ازدستدادن قدرت، وحشت ناکامی پروژه، وحشت به میدان آمدن جامعه،
وحشت تبدیل رقابت پیشرو به یک رقابت واقعی و نه تصنعی، وحشت استمرار و ثبات قدرت
جمهور و حفظ ساختار تعطیل نا بردار" جمهوری اسلامی". بازیگر میدان شگفتیها
و دقیقتر خالق شگفتیها "مردم"اند. ۸ تیرماه روزبهروز به "شگفتی" نزدیکتر میشود. شاید
این بار " طبیبی" شگفتیساز شود. پزشکی از اهالی طبابت، مشروعیت، رقابت
و انتخابات را به ریشههای نظری و اصلی آن در ادبیات سیاسی مدرن و جمهوری اسلامی
بازگردانده و با آسیب خالصسازی مسیر را هموار سازد. فراموش نباید کرد که مردم بازیگر
اصلی این میدان هستند.