
عذرا آبشت
نوازنده ساز دف در جزیره کیش در گفت و گوی اختصاصی با روزنامه اقتصاد کیش:
متاسفانه امروزه موسیقی
تبدیل به مد و فشن شده است
دَف، یکی از سازهای
کوبهای در موسیقی ایرانی است که شامل حلقهای چوبی است که پوست نازکی بر آن کشیدهاند
و با ضربههای انگشت مینوازند. این ساز از سازهای ضربی ایرانی شبیه به دایره ولی بزرگتر
از آن و با صدای بمتر است.
ساز دف از آلات
موسیقی ایران باستان و کشورهای همجوار است. این ساز از ابزار موسیقی کوبه ای است که
با ضربات دست نواخته می شود. دف معمولاً از پوست حیوانات ساخته می شود، دارای یک قاب
چوبی،زنجیر و پرده ای از پوست حیوانات است. یکی معروف ترین و قدیمی ترین سازهای کوبه
ای ایرانی می باشد که عضوی از خانواده ی بزرگ پوست صدا های یک طرفه است. این ساز که
با انگشتان دست نواخته میشود ، در گذشته بیشتر برای نواختن در خانقاه ها و موسیقی عرفانی
مورد استفاده میگرفت ولی امروزه در اکثر سبک های موسیقی ایرانی شامل موسیقی دستگاهی
و مقامی و فولکلوریک و تلفیقی و… مورد استفاده
قرار میگیرد. دف ایرانی شبیه به ساز دایره و کمی بزرگتر از آن و با صدایی
بمتر است. دف حلقهای از جنس چوب میباشد که عرض آن حدود ۵ تا ۷ سانتیمتر و قطر آن
از ۲۵ تا ۴۰ سانتیمتر است. بر یکی از سطوح این ساز پوست کشیده شده و در داخل جدار
چوبی آن حدود ۴۰ حلقهی فلزی قرار گرفته است.
این حلقهها با
فواصل مساوی صدایی زنگ وار تولید کرده به همراه صدای اصلی ساز حالت دلنشین و نابی
را به وجود میآورد. در گوشهای از جدار چوبی دایره سوراخی تعبیه شده که نوازنده برای
نگهداشتن ساز به هنگام اجرا انگشت شست خود را درون آن میگذارد و با بقیهی انگشتان
هر دو دستش بر روی سطح پوستی ساز میکوبد. نوازنده در هنگام نواختن با تکانهایی که
به ساز میدهد سبب لرزش حلقههای آویزان در جدار داخلی آن میگردد و از این طریق صدای
زنگوار، توأم با کوبش پوست به وجود میاورد. هیچیک از صداهای تولید شده در این ساز،
ارتفاع معینی، ندارند.عذرا آبشت نوازنده ساز دف در جزیره کیش و موسس تنها گروه
سازهای کوبه ای جزیره می باشد و فعالیت
های متعددی در زمینه اجرا و آموزش دف دارد،در این راستا در دفتر روزنامه اقتصاد
کیش با او به گفت و
گو پرداختیم که باهم میخوانیم:
لطفا خودتان
را معرفی کنید و دلیل گرایشتان به این هنر را توضیح دهید
عذرا آبشت هستم،کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی و 20سال است
که به صورت حرفه ای در زمینه موسیقی فعالیت
دارم، داستان گرایش من به موسیقی،این گونه نبود که من از کودکی عاشق این ساز باشم!
در سن 12سالگی پدرم فوت کرد و برادرم برای اینکه من در آن حال و هوا نباشم این ساز
را برای من تهیه کرد و به کلاس فرستاد،قبل از این من اصلا اسم هیچ سازی را نه
شنیده بودم و نه سازی را از نزدیک دیده بودم و خانواده ام اصلا اهل هنر و موسیقی
نبودند.
تفاوت احساس
در سازهای کوبه ای با سایر سازها در چیست؟
من تجربه نوازندگی سازهای ملودیک را ندارم،اما تا جایی با
دیگر نوازندگان همکاری داشتم،میدانم که آنقدری که نوازندگان سازهای ملودیک میتوانند
تمام احساسشان را با موسیقی بیان کنند، مادر دنیا ملودی مشخصی نداریم، آنها هر
آنچه می نوازند از قلبشان بیرون می آید و این احساسات مانند اثر انگشت است،آثار
ملودیک هرکس فقط مختص به خود اوست. نوازندگان سازهای کوبه ای و ضربی،نمی توانند این کار را انجام دهند،چون ما فقط ریتم
می زنیم!ما یکسری ریتم ثابت و مشخص در دنیا داریم، ریتم در تمام دنیا یک جور و
ثابت است،نوازندگان سازهای کوبه ای تمام خشم و ناراحتیشان را با نواختن تخلیه می
کنند!
خیلی از هنرمندان
که در کارشان موفق هستند،خود فردیشان را در کار لحاظ می کنند،هر هنرمندی امضایی برای
خودش دارد شما در نواختن ساز برای خودتان امضایی دارید؟اگر کسی صدای ساز شما را
شنیده باشد متوجه بشود؟
بله،کسانی که با من کار کرده اند،یا صدای ساز مرا شنیده
اند،اگرجایی ساز دستم بگیرم و بشنود متوجه می شوند که صدای ساز من است،بخاطر اینکه
زمانی که ساز ملودی نواخته می شود ،من حق مخاطب می دانم که ملودی را گوش کند و حق
نوازنده میدانیم که سازخودش و هنرخودش را معرفی کند و من به محض اینکه فاصله ایجاد
شود در فاصله ها وارد می شوم و می نوازم،حتی اگر این فاصله یک نت باشد.حتی اگر کسی
بداهه هم بنوازد و بار اولی باشد که من آن ملودی را می شنوم با دو میزان اول متوجه
میشوم که کجا باید وارد شوم.
قدرت دست در
نوازندگی سازهای کوبه ای چه تأثیری دارد؟
از نظر من که 20سال است در این زمینه فعالیت و آموزش
دارم،قدرت دست تأثیری ندارد،قدرت ذهن تأثیرگذارتر است،ذهن و مغز به عضلات دستور میدهد
که چقدر انرژی باید به ساز وارد کنیم و بعد گوش شما باید تشخیص دهد که کدام میزان صدا
را می پسندید، بین کسی که قد و هیکل قوی و بلندی دارد باشخصی که لاغر است
نمیتوانیم بگوییم آنکه قوی هیکل تر است بهتر ساز می زند یا قدرت بیشتری دارد. برای
کسانی کتف درد و آرتروز و مشکل مچ دارند فقط نواختن سازکوبه ای مشکل است.
احساسات در
موسیقی چه جایگاهی دارد؟
من چون خیلی آدم احساساتی نیستم،خیلی نمیتوانم در مورد این
قضیه نظر منطقی داشته باشم،من در موسیقی به سواد خیلی بیشتر اعتقاد دارم،بخصوص در
تدریس موسیقی،اینکه فقط نوازنده خوبی باشی مهم نیست،مهم این است که معلم خوبی
باشی،معلم خوب بودن خیلی ربطی به احساسات ندارد،من خودم را معلم موسیقی میدانم و
اگر کار اجرایی میکنم بیشتر برای گذران زندگی است.
آموزش سازهای
کوبه ای با سازهای ملودیک چه تفاوتی دارد؟
تا یک زمانی ساز کوبه ای خیلی تئوری نداشته،بخصوص ساز تخصصی
خودم دف؛تنبک بازهم ریشه تئوری قدیمی تری دارد ،چون ساز اجرا و صحنه بوده،ولی دف
تا مدتها ساز صحنه ای نبوده و ساز خانقاه بوده،اساتیدی مثل مسعود حبیبی که استاد
پیانو بوده و به دف نیز علاقه داشته،برای دف متد تعیین می کند.این متد،خیلی جامع و
کامل است و چون خودشان نوازنده پیانو بودند و نت خیلی برایشان اهمیت داشته،برای دف
هم نت نوشتند که به نت سازهای ملودیک نزدیک است.در خود سازهای کوبه ای چند مسیر
داریم برای آموزش،یا همین متد آقای حبیبی و نت و تئوری و یا آموزش گوشی ساز، من در
ابتدا گوشی یادگرفتم و چون خیلی به تئوری علاقه داشتم،استادی را پیداکردم و دف را
به صورت تئوری هم آموختم و چون با هر دو شیوه آشنا هستم برای تدریس هم از هردو
شیوه استفاده میکنم. این بستگی به هنرجوها و توان یادگیری آنها دارد،من مجبور
هستم به بعضی هنرجوها گوشی تدریس کنم،مثلا برای شخصی 60ساله که دوست دارد دف
یادبگیرد و آموزش تئوری از حوصله او خارج است این شیوه را به کار می برم و در طول
دوره آموزش میبینم که چقدر مستعد است و حتی وارد اجراهم می شود.ولی برای هنرجوهای
نوجوان حتی اگر خودشان هم بخواهند گوشی یاد بگیرند،من آموزش نمیدهم.
تاثیر موسیقی
در زندگی شما چگونه است؟
موسیقی من را
خیلی قوی کرد،شاید اگر من موسیقی کار نمی کردم آنقدر قوی نبودم،من خیلی کارکردم،وقتی
دف را شروع کردم در شهر ما نوازنده خانم نداشتیم و دست من بعد از یک سال آموزش و
تمرین خیلی قوی شد،هر گروه بانوانی که تشکیل می شد من به عنوان نوازنده دف در آن
گروه فعالیت می کردم؛من در خیلی گروه های موسیقی شهرخودم بودم،از 15-16سالگی من
روزانه8ساعت ساز می زدم چون اجراهای زیادی داشتم.انگار کاری پاره وقت پیدا کرده
بودم!
راجع به کارهای
هنریتان در کیش برایمان بگویید.
من وارد جزیره
که شدم بلافاصله در آموزشگاه و فرهنگسرای سنایی تدریس را شروع کردم و به عنوان اولین
نوازنده خانم در جزیره که مجوز فعالیت دارد در برنامه های اجرایی مشارکت داشتم ،خیلی
اجرا در سطح جزیره داشتم ولی موفق ترین کارم گروهم است.گروه کوبه ای آداک که اولین
گروه کوبه ای در جزیره کیش است،نه اولین گروه به سرپرستی یک زن بلکه تنها گروه کوبه
ای جزیره کیش،من اجراهای متعددی برای سازمان منطقه آزاد کیش و ارگان های مختلف داشتم
در رابطه با حضور
بانوان هنرمند در جزیره بگویید؟کار برایشان آسان است؟استقبال می شود؟
کیش جزیره گردشگری
است و بر پایه مسافر میچرخد،اگر هنری که داریم در مسیر گردشگری باشد قطعا موفق می شویم
چه زن باشی چه مرد،چون یک گوشه از فضای گردشگری و مسافری را میتوانیم پر کنیم،هستند
کسانی که فعالیتهای هنری خیلی قوی و ارزشمندی دارند ولی چون در این مسیر نیست دیده
نمی شوند و گمنام هستند و این وظیفه مسئولان است که از این هنرمندان حمایت کنند.ما
هنرمندان زمینه موسیقی چون در مسیرگردشگری افعالیت داریم حمایت می شویم.
شما به عنوان
عضو تیم دوست دارید کارکنید یا تک نفره؟
به نظرم من
ساخته شده ام برای تیم های گروهی،من عاشق کار گروهی با تمام خوبی ها و بدی هایش هستم.همچنین،
هنرجوهایی که پیشرفت میکنند را وارد گروه میکنم،چون گروه سکوی پرتابی برای پیشرفتشان است و در قالب گروه تجربیات
فراوانی بدست می آورند.
این روزها
خیلی از هنرمندان با انجام کارهای هنری تأمین نمی شوند و خیلی ها مجبور هستند برای
امرار معاش هنر خود را کنار بگذارند،نظرشما چیست؟
در تمام دنیا
اگر آموزش موسیقی را با 10هنرجو بگذرانند،زندگیشان تأمین می شود!ولی اینجا
خیر!اگر10هنرجو داشته باشیم هزینه رفت و آمد ما هم تأمین نمی شود چه رسد به زندگی!باید
کار دیگری در کنار موسیقی داشته باشیم.
به نظر شما
ضعف موسیقی ما در چیست؟
موسیقی این
روزها تبدیل به فشن و مد شده است!موسیقی که نوجوانان ما دارند گوش می دهند خیلی
مبتذل است!و پر از کلمات رکیک.هنرجویی دارم عاشق دف است ولی آهنگی که در خلوت گوش
میدهد بسیار نگران کننده است،شاید حتی معنی یسری کلمات را نداند ولی چون مد شده
گوش میدهد چون در مدرسه و جامعه راجع به آن حرف میزنند.مثلا من یک آهنگی است که
حفظ هستم در صورتی که نه در خانه و نه ماشین و نه در گوشی این آهنگ را ندارم ولی
آنقدر در اطرافم در کوچه و خیابان و بازار این آهنگ را شنیده ام حفظ شدم!صداسیمای ما
باعث میشود ما به سمت این موسیقی ها برویم،وقتی جایگاهی در صدا و سیما برای موسیقی
اصیل ایرانی نیست،بچه ما از کجا بداند همایون شجریان و علیرضا قربانی چه کسانی
هستند؟اگر یک کلمه در هفته تلویزیون راجع به موسیقی اصیل و سنتی ما بگوید اوضاع به
این روال نمی رود.
کسانی که می خواهند
نواختن سازی را آغاز کنند بیشتر در ذهنشان می گذرد که چقدر باید تمرین کند که به یک نوازنده حرفه ای تبدیل
شود؟این سوال درستی است؟
خیر سوال درستی
نیست ولی همه در شروع آموزش این سوال را می پرسند،من به یک جواب بسنده میکنم که بستگی
به خودتان دارد.
من هنرجویی داشتم
در3ماه نوازنده ای شده که خودش لذت میبرد و من خیلی خوشحال بودم از اینکه سریع آموزش
دیده و بااستعداد است و هنرجویی داشتم که بعد از 2سال کلاس خیلی مستعد نبوده و پیشرفت
قابل توجهی نداشت.
در خلوت خودتان چه نوع موسیقی
گوش می دهید؟
همایون شجریان و علیرضا قربانی
در کنار این هنر به هنر دیگری
علاقه مند هستید؟
من بدون اینکه
کلاس خیاطی رفته باشم،خیاطی میکنم و به دوستانم هدیه می دهم!
برای علاقه
مندان به موسیقی، بخصوص در زمینه تخصص خودتان،ر سازهای کوبه ای سخنی دارید؟
من برای پدر و
مادرهایی که اصرار دارند از کودکی فرزندانشان موسیقی را شروع کنند،توصیه میکنم
حتما از موسیقی ارف شروع کنند،ما اگر بچه 6ساله را پای ساز تخصصی بنشانیم به او
ظلم کرده ایم و ممکن است بعد از مدتی از موسیقی فراری شود!کتابی را که در 15سالگی
میتواند در یک سال بنوازد اگر از 6سالگی شروع کند 6سال هم زمان میبرد و ممکن است
وسط راه ادامه ندهد،برای شروع موسیقی بچه ها باید با بازی و خلاقیت آموزش ببینند،تفریح
خلاقانه خیلی مهمتر است،موسیقی کودک همین است،تفریحی است که کودک با آن موسیقی می
آموزد و میبیند که مثل کلاس درس مجبور نیست چیزی را تحویل بدهد و نگران شود،با
تفریح و بازی موسیقی را گام به گام می آموزد بدون آنکه بداند چه کار سختی را دارد
با بازی انجام میدهد و به او خوش میگذرد.خلاق می شود و آزاری نمیبیند.
کلام آخر
در آخر شعری
از هوشنگ ابتهاج تقدیم میکنم
آنچنان سوخته این
خاک بلا کش که دگر
انتظار مددی از
کرم باران نیست
به وفای تو طمع
بستم و عمر از کف رفت
آن خطا را به حقیقت
کم از این تاوان نیست
این چه تیغ است
که در هر رگ من زخمی از اوست
گر بگویم که تو
در خون منی ، بهتان نیست
رنج دیرینه انسان
به مداوا نرسید
علت آن است که
بیمار و طبیب انسان نیست