برخی افراد با تعصب، علاقه و تعلق خاطر به جزیره، پیشرفت
آن را بخشی از هویت و زندگی خود میدانند و هر ایده یا پیشنهادی را با جدیت و مسئولیتپذیری
دنبال میکنند. موفقیت جزیره برای آنها اهمیت شخصی نیز دارد، زیرا پیشرفت جمعی و منافع
مردم را با موفقیت خود گره میزنند و شادی و رضایت جمعی را تجربه میکنند.
در سوی دیگر، گروهی از مدیران با نگاه مأموریتی یا کوتاهمدت،
جزیره را تنها بهعنوان سکوی عبور یا ایستگاهی موقت میبینند. برای این افراد، توجه
به توسعه پایدار، استفاده از ظرفیتهای محلی و حمایت از فعالان جزیره اولویت ندارد
و موفقیت مردم و رشد جزیره اهمیت ویژهای پیدا نمیکند. چنین دیدگاهی موجب میشود بسیاری
از ایدههای ارزشمند مردم و فعالان نادیده گرفته شود و سرمایههای انسانی و اقتصادی
جزیره به شکل بهینه به کار گرفته نشود.
نمونههای عملی این مسئله نیز قابل مشاهده است؛ استفاده
نکردن از نمایندگیهای رسمی و فعالان محلی و انجام کار و تعامل با منابع خارج از جزیره، باعث خروج سرمایه
از جزیره با هزینه بیشتر و بدون توجیه منطقی میشود. این روند، انگیزه فعالان محلی
را کاهش داده و مانع رشد همافزایی میان جامعه و مدیریت میشود.
با این حال، تلاش و تعهد بخش قابلتوجهی از مدیران و نیروهای
دلسوز که با هدف توسعه و پیشرفت جزیره فعالیت میکنند، غیرقابل انکار است. این افراد
با شفافیت و مسئولیت، نقش مهمی در رشد و توسعه کیش دارند و توانستهاند شرایط مناسبی
برای بهرهگیری از ظرفیتهای محلی و ایجاد فرصتهای جدید فراهم کنند.
تجربهها نشان میدهد که توسعه پایدار تنها زمانی محقق میشود
که میان دیدگاه مدیران و فعالان محلی هماهنگی برقرار شود. همراهی با جامعه بومی، استفاده
از ظرفیتهای موجود و ایجاد تعهد بلندمدت نسبت به جزیره، پیشرفت واقعی را امکانپذیر
میکند. سرمایهها و منابعی که در اختیار مدیریت قرار میگیرد، در صورتی که با نگاه
کوتاهمدت مصرف شود، نهتنها به رشد جزیره کمکی نمیکند، بلکه فرصتهای توسعه را نیز
محدود میسازد.
پیشرفت کیش نیازمند مدیریتی است که به همکاری و همدلی با
جامعه محلی اهمیت دهد و اهداف بلندمدت را بر منافع کوتاهمدت ترجیح دهد. تنها در چنین
فضایی است که هم سرمایه و منابع جزیره به بهترین شکل به کار گرفته میشود و هم شهروندان
و فعالان اقتصادی میتوانند در مسیر توسعه پایدار و موفقیت جمعی مشارکت مؤثر داشته
باشند.