مسعود
رهبری
مشاور
مدیرعامل در آموزشهای حوزۀ عمومی و توسعۀ پایدار فرهنگی
از
همین روست که بازگشایی مدارس و دانشگاهها رخدادی اجتماعی ـ فرهنگی است که باید با
نگاهی ژرفتر به آن نگریست؛ چرا که این آغاز، در حقیقت فرصتی است برای بازاندیشی در
ارزشها، شیوههای آموزشی و هدفهای کلان فرهنگی.
امروزه
نظام آموزشی در کنار انتقال مفاهیم علمی، رسالتی مهمتر بر دوش دارد: تجهیز نسل جوان
به مهارتهایی که آنان را برای زندگی توانمند سازد. مهارتآموزی در حوزههای گوناگون،
بهویژه درک اصول مدیریت زمان، شیوههای درست مطالعه، و تقویت توانایی یادگیری مداوم،
بخش جداییناپذیر این رسالت است. جوانی که میتواند برنامهریزی کند، زمان خود را مدیریت
نماید و شیوههای مؤثر مطالعه را بشناسد، آمادهتر خواهد بود تا در برابر چالشهای
فردی و اجتماعی ایستادگی کند. آموزش امروزه زمانی کامل است که دانشآموز و دانشجو در
کنار درس و آزمون، به ابزارهایی برای اداره زندگی فردی و اجتماعی مجهز شوند.
از
سوی دیگر، آموزش حقیقی زمانی تحقق مییابد که دانشآموز و دانشجو در کنار مهارتهای
فردی، با ارزشهای بنیادین انسانی و اجتماعی نیز آشنا شوند. «خویشتندوستی» به او میآموزد
که قدر خود را بداند، تواناییهایش را کشف کند و به سلامت جسم و روان خود اهمیت دهد.
«دگردوستی» یادآور میشود که زندگی در پیوند با دیگران معنا پیدا میکند؛ احترام، همدلی
و همزیستی، ستونهای جامعهای سالم و پیشرو هستند.
«معنویت» نیز جایگاهی بنیادین در فرآیند آموزش و پرورش دارد. دانشآموز
و دانشجویی که با معنویت آشنا شود، زندگی را تنها در بُعد مادی نمیبیند و در مسیر
رشد، به ارزشهای والاتر انسانی دل میبندد. معنویت به او آرامش، امید و توان ایستادگی
در برابر دشواریها میبخشد. جامعهای که در نظام آموزشی خود به معنویت بها دهد، نسلی
خواهد داشت که افزون بر دانش و مهارت، برخوردار از عمق روحی و پایداری اخلاقی است.
در
کنار این ارزشها، یکی از اساسیترین وظایف مدرسه، آموزش مهارتهای زندگی است. کودک
و نوجوان باید از همان سالهای تحصیل بیاموزند که چگونه مسائل را تحلیل و برایشان راهحل
بیابند؛ قدرت حل مسئله یکی از پایههای موفقیت در دنیای پیچیده امروز است. همچنین آموختن
کنترل هیجانات، یعنی توانایی مدیریت خشم، شادی، غم و ترس، به آنان کمک میکند تا در
برابر فشارها و چالشها ایستادگی کنند. مدرسه باید مکانی باشد برای تمرین کار تیمی
و مدیریت پروژه؛ جایی که دانشآموز یاد بگیرد چگونه مسئولیتی را تقسیم کند، نقش خود
را ایفا نماید و به نتیجه جمعی بیندیشد.
علاوه
بر این، نسل امروز باید مهارتهای ارتباطی خود با ابزارهای فناورانه را بیاموزد. سواد
رسانهای و توانایی تشخیص درست از نادرست در فضای مجازی، مهارتی حیاتی است. کودکی که
بیاموزد چگونه در برابر سیل اطلاعات بایستد، چگونه منابع معتبر را بشناسد و چگونه از
فضای مجازی برای رشد خود بهره گیرد، در آینده شهروندی آگاهتر خواهد بود. این همان
مهارتی است که به او کمک میکند در دنیای دیجیتال اسیر مصرفگرایی و هیاهو نشود، بلکه
از فرصتهای فناوری برای یادگیری، ارتباط و خلاقیت بهرهبرداری کند.
همچنین
«میهندوستی» و آشنایی با مفاخر ملی و فرهنگ و ادبیات فارسی، نسل جدید را به ریشههای
فرهنگی خود پیوند میزند. وقتی جوان امروز با میراث ادبی و فرهنگی سرزمین خود آشنا
شود، هویت خویش را در آیینه تاریخ بازمییابد و اعتمادبهنفس بیشتری برای حضور در جهان
خواهد داشت.
سال
تحصیلی تازه همچنین فرصتی است برای هر یک از ما که به توسعه فردی خویش توجه کنیم. دانشآموزان
و دانشجویان، با پرورش این عادتها میتوانند در کنار تحصیل رسمی، به رشد روحی و معنوی
خود نیز بپردازند؛ و این همان سرمایهای است که در تمام طول زندگی با آنان خواهد بود.
خانوادهها و معلمان نیز در این مسیر نقش کلیدی دارند: خانواده با حمایت عاطفی، و معلم
با هدایت و تشویق.
ما
باید به این باور برسیم که مدرسه و دانشگاه تنها مکانهای آموزش نیستند؛ آنها کانونهایی
برای ساختن آیندهاند. هر کلاس درسی میتواند مکانی برای تمرین زندگی باشد و هر معلم
و استاد، چراغی برای روشنتر ساختن مسیر فردا. این سال تحصیلی باید در یاد بسپاریم
که آموزش، سرمایهای ملی است؛ سرمایهای که اگر درست هدایت شود، آیندهای روشن برای
همه شهروندان به ارمغان خواهد آورد.
امید
آنکه در سال تحصیلی پیش رو، همه ما ـ خانوادهها، معلمان، مدیران و دانشآموزان ـ دست
در دست هم دهیم تا نسلی پرورش یابد که نهتنها عالم و توانمند، بلکه اخلاقمدار، فرهنگورز،
معنویتجو و آیندهساز باشد.