به گزارش خبرنگار
اقتصاد کیش؛ در روزهایی که آسمان ایران ناآرام بود و سفرها به
جزیره کیش یکی پس از دیگری لغو میشدند، بخش های مرتبط به صنعت گردشگری نهتنها بهدنبال
حفظ آرامش مسافران مانده در کیش بودند، بلکه با فشار های روحی و اقتصادی بیسابقهای
نیز مواجه شدند که البته تا امروز هم ادامه دارد. هر چند پروازها کم کم در حال
برقراری است و شرکتهای هواپیمایی داخلی و خارجی یک به یک سفرهای خود را از سر میگیرند
اما روشن است که بعد از جنگ 12 روزه تبعات
سنگینی بر صنعت گردشگری کیش وارد شد؛ سفر و گردشگری به محاق رفت؛ صنعتی که پیش از آن
بهعنوان یکی از معدود ظرفیتهای بالفعل اقتصادی در شرایط تحریم و رکود شناخته میشد.
آغاز درگیریها با حملات موشکی متقابل، بلافاصله منجر به بسته شدن آسمان ایران و توقف
کامل پروازهای داخلی و بینالمللی کردید. از بامداد 23 خردادماه، پروازها به حالت تعلیق درآمد و فعالیت شرکتهای هواپیمایی،
آژانسهای مسافرتی، اقامتگاهها و خدمات حملونقل توریستی متوقف شد. این اتفاق، دومینوی
فروپاشی بخش مهمی از اقتصاد گردشگری را کلید زد که شاید بتوان گفت بیش از همه
دامنگیر کیش شده باشد.
حیات و مماتی که
وابسته به استمرار پرواز هاست
هر چند جنگ 12 روزه ایران و اسراییل آثار و تبعات انسانی و خرابی شهری برای
جزیره کیش در پی نداشت اما توقف 20 روزه پروازها خسارات اقتصادی زیادی را متوجه
منطقه ای کرد که حیات و مماتش وابسته به حضور و عدم حضور گردشگر است! به گفته دبیر
انجمن شرکت های هواپیمایی از 23 خرداد ماه تا 11 تیرماه 1404؛ 444 هزار و 324 بلیت
داخلی و 395 هزار و 64 بلیت باطل شد و در این مدت بیش از 6 هزار و 130 میلیارد تومان
درآمد از دست رفته شرکت های هواپیمایی بود. در این میان باید توجه داشت که لغو پروازها تنها به شرکت های هواپیمایی آسیب
وارد نکرد بلکه تمام صنایع و خدمات وابسته به این صنعت تحت تاثیر قرار گرفته اند وتوقف
پروازها و سفرهای هوایی، خسارت های جانبی زیادی را خصوصا به بخش های مختلف فعال در
صنعت گردشگری وارد ساخت. خاموشی بازارهایی که در روزهای عادی تا پاسی از شب روشن و
مملو از مسافران بود؛ رستوران و اماکن گردشگری خالی از مشتری؛ خلوتی بی سابقه
خیابان ها و بسته بودن مراکز خدماتی صحنه های غم انگیزی بود که در طول این مدت در
جزیره کیش به وضوح دیده می شد. هر چند لغو پروازها در این شرایط جنگی ناگریز بود
اما این اتفاق یادآور این شد که برقرار بودن و استمرار منظم پروازها چقد می تواند نقش
محوری و کلیدی برای حیات جزیره ایفا نماید و جزیره کیش بهعنوان
یکی از مقاصد مهم گردشگری کشور که از امکانات و زیرساختهای کامل برای میزبانی از گردشگران برخوردار است استمرار پروازها، فاکتور
و نقشی مهم در بازگشت شرایط عادی و رونق گردشگری و اقتصادی این منطقه دارد.
موج جدید لغو سفرهای
تابستانی در راه است!
در چنین شرایطی مدیران
آژانسها هشدار می دهند که تماسها برای کنسلکردن سفرهای تیرماه و بعضا مردادماه آغاز
شده و اگر چارهای سریع اندیشیده نشود، موج جدیدی از خسارت در راه است. آنها تأکید
کردند که در این شرایط غیرقابل پیشبینی، تنها راه نجات، اقدام فوری نهادهای مسئول
است. در این میان، برخی کارشناسان از نبود یک «طرح
احیای گردشگری ملی» انتقاد میکنند. پیشنهادهای مکرری درباره اعطای وامهای کمبهره،
تنفس مالیاتی، بیمه بیکاری موقت برای کارکنان بخش گردشگری همچنین تشکیل کارگروه دائمی
بازسازی گردشگری مطرح شدهاند اما تاکنون خبری از اجرای عملی آنها نیست. در بعد بینالمللی
نیز آسیب اعتماد به ایران بهعنوان مقصد گردشگری جدی است. برخی آژانسداران گزارش دادهاند
که پیش از جنگ بیش از ۶۰ درصد مهمانان
اقامتگاههای بومگردی از کشورهای اروپایی و آسیایی بودند اما اکنون این عدد تقریبا
صفر شده است. به اعتقاد آنها، ایرانهراسی تقویتشده در رسانههای بینالمللی و فقدان
یک راهبرد تبلیغاتی فعال از سوی دولت، وضعیت را بحرانیتر کرده است. سفرهای داخلی نیز
شرایط بهتری ندارند. با وجود بازگشایی مسیرهای جادهای و ریلی، تورم بالا و کاهش قدرت
خرید خانوارها باعث شده که سفر، اولویت خود را در سبد مصرفی خانوادهها از دست بدهد.
در نیمه تیر، بسیاری از هتلها حتی در شهرهای گردشگرپذیر مانند شیراز، تبریز، قشم و
همدان با نرخ اشغال زیر ۳۰ درصد مواجه
بودند؛ این در حالی است که در سالهای قبل، همین بازه زمانی با ظرفیت کامل فعالیت میکردند
.
امنیت، الفبای گردشگری
یک کارشناس حوزه گردشگری
هم با بیان اینکه الفبای گردشگری با احساس امنیت گره زده شده است، اظهار میکند: به
طور طبیعی وقتی در یک منطقه اتفاقهایی نظیر جنگ، شیوع بیماریهای خطرناک و یا حوادث
غیرمترقبه نظیر زلزله و سیل رخ میدهد نگرانی گردشگران افزایش یافته و از حضور در آن
مکانها حتی در صورت ایجاد ثبات نسبی و برقراری خدمات نظیر حمل و نقل هوایی تا بازه
زمانی خاصی امتناع میکنند.از این رو در این مواقع خسارتهای زیادی
متوجه فعالان حوزه گردشگری نظیر دفاتر خدمات مسافرتی و آژانسهای گردشگری که به طور
مستقیم با پرداخت حق و حقوق مسافران در ارتباط هستند میشود .وی می افزاید: ایران از
نظر جاذبههای گردشگری جزو ۱۰کشور مطرح
جهان است و خسارت جنگ اخیر تنها متوجه دفاتر گردشگری و آژانسهای مسافرتی بلکه سایر
مشاغل و حرفههای مرتبط با حوزه گردشگری نظیر هتلداران، تورگردانان، فروشندگان صنایع
دستی، رستوراندارها و... را نیز تحت تأثیر قرار داد که از این رهگذر مشاغل زیادی متضرر
و با تعدیل نیرو مواجه شدند که آسیبهای آنها در حوزههای مختلف متوجه دولت خواهد
شد.وی معتقد است : با پایان یافتن درگیریها
و برقراری ثبات، صنعت گردشگری به سرعت باید خود را احیا ء کند که این موضوع نیازمند
برنامهریزی دقیق و همکاری دولت، بخش خصوصی و جامعه محلی از طریق بازسازی زیرساختها،
بهبود امنیت و اجرای کمپینهای بازاریابی برای بازگرداندن اعتماد گردشگران است که رسانهها
در این حوزه نقش قابل تأملی بر عهده دارند.
از رؤیای «بازگشت»
تا واقعیت «بازسازی»
باید به این نکته اشاره
داشت که جنگ، تنها به خط مقدم محدود نمیشود؛ وقتی موشکها و هواپیماهای نظامی خاموش
میشوند و سیاستمداران بر سر میز مذاکره مینشینند، تازه نبرد دیگری آغاز میشود؛
نبرد بقاء و بازسازی در میدان اقتصاد، کسبوکار! در هفتههای اخیر، پس از تنشهای گسترده
میان ایران و رژیم صهیونیستی، فضای عمومی کشور وارد دورهای از بازاندیشی و احیای تدریجی
شد. در این میان، سؤال کلیدی برای بسیاری از فعالان اقتصادی این است که در این وضعیت،
کسبوکار ما چگونه باید ادامه داشته باشد؟ ما در شرایطی ایستادهایم که نهتنها زیرساختهای
فنی و ارتباطی آسیبپذیر شدهاند، بلکه اعتماد عمومی، سرمایه اجتماعی و ظرفیت انسانی
نیز تحت فشار جدی قرار دارند.
یکی از اشتباهات رایج
پس از پایان بحرانها، تلاش برای بازگشت به شرایط قبل از بحران است. اما حقیقت این
است که شرایط گذشته نیز پر از مشکل بود و اکنون فقط چالشها عمیقتر شدهاند؛ بنابراین،
کسبوکارها باید از رؤیای «بازگشت» خارج شده و وارد واقعیت «بازسازی» شوند.بازسازی
نیازمند تفکر سریع، تصمیمگیری جسورانه و حتی تغییر مدل کسبوکار است؛چابکی سازمانی،
فرهنگ یادگیری و آمادگی برای تغییر استراتژی باید در اولویت قرار گیرد.
چگونه در تاریکی چراغ
روشن کنیم؟
در نهایت، اگرچه بازگشایی
دوباره آسمان ایران و بازگشت تدریجی پروازهای خارجی، نشانهای امیدوارکننده است اما
احیای صنعت گردشگری نیازمند یک استراتژی چندمحوره است. دولت باید با همکاری بخش خصوصی،
اتحادیهها و نهادهای مدنی، «بسته جامع احیای گردشگری پساجنگ» تدوین کند؛ این بسته
باید شامل نوسازی زیرساختها، حمایت مالی فوری، اعتمادسازی داخلی و بینالمللی، توسعه
تبلیغات هدفمند و بازنگری در سازوکارهای حقوقی تعامل با مسافران باشد. در غیر این صورت،
پیامدهای اقتصادی جنگ ۱۲ روزه تنها
در لغو پروازها و خسارت هتلها خلاصه نخواهد شد بلکه ممکن است، بخش مهمی از ظرفیت اشتغالزای
کشور در حوزه گردشگری برای مدتزمانی طولانی به محاق برود. آنچه امروز از دست میرود،
تنها درآمد نیست بلکه «اعتماد» است؛ بازیابی این سرمایه نامریی، دشوارتر از بازسازی
هر فرودگاه و جادهای خواهد بود.
جنگ فعلاً تعطیل شده، اما باید دوباره یاد بگیریم چگونه در تاریکی چراغ روشن
کنیم. از دل بحران، نوآوری زاده میشود، اما فقط اگر بخواهیم و بتوانیم. مسئولیت بازسازی
فقط بر دوش دولت نیست. کارآفرینان، رسانهها، نهادهای مالی، دانشگاهها و حتی کاربران
باید سهم خود را در احیای اقتصاد ایران ایفا کنند. این فرصتی تاریخی است برای بازتعریف
آینده؛ آیندهای که شاید دیگر شبیه گذشته نباشد، اما میتواند بهتر، پایدارتر و هوشمندتر
باشد. اگر امروز برنامهای نداشته باشیم، فردا برنامهریزی نخواهد شد که ما را نجات
دهد. در نهایت
امروز آنچه پیش روی ایران است، ضرورت بازسازی هوشمندانه بنیان هایی است که در این
نبرد غافلگیرانه پیدرپی لرزیدند و جزیره کیش هم به عنوان پیشانی صنعت گردشگری
کشور از این قاعده مستثنی نیست.