. با وجود اين، دستيابي به موفقيت و پيشرفت همهجانبه و تأمين رفاه
و آسايش، بهصرف وجود سازمانها تحقق نمييابد؛ بلكه براي اين منظور به سازمانهاي
كارآمد و اثربخش نياز است و براي آنكه سازمانها بتوانند در محيط خود پايدار بمانند
و در بلندمدت نيز قادر باشند با محيط خود سازگار شده و پيوسته تواناييهاي لازم را
براي بقاي خود ايجاد كنند و گسترش دهند، لازم است از سلامت سازماني برخوردار باشند.
اخلاق بهعنوان
تنظیمکننده روابط میان انسانها، کلید اساسی در ایجاد سلامت سازمانی است. نقش
اخلاق در عملکردها و رفتارها، در تصمیمگیریها و انتخابها و در برخوردها و
ارتباطات، مهم و تعیینکننده است و رمز بقا و دوام هر کسب و کاری، رعایت اصول
اخلاق حرفهای در آن است. بهگونهای که امام علی (ع) نیز در خطبه 176 نهج البلاغه میفرمایند:
"نسبت به اخلاق حساس باشید" بهاین معنا که اگر اخلاق زیرپا گذاشته شود؛
هیچ چیز سالم نمیماند، نه اعتقادات، نه زندگی، نه سیاست، نه اجتماع و نه هیچ ارزش
دیگر.
اخلاق حرفهای مجموعه ای از کنشها و واکنشهایی
اخلاقی پذیرفته شده و قابل قبولی است که از سوی سازمانها یا مجامع و انجمنهای
حرفهای مقرر میشود تا مطلوبتربن روابط اجتماعی ممکن را برای اعضای خود و ذینفعان
دیگر در اجرای وظایف و مسئولیتهای حرفهای فراهم آورد. امروزه، اخلاق و رفتار
حرفهای مبتنی بر آن، از چنان اهمیتی برخوردار شده که حتی شرکتهای بزرگ تجاری ـ
صنعتی نیز در قالب مسئولیتهای اجتماعی، خود را پایبند نوعی اخلاق حرفهای میدانند
و آن را در قالب آیین رفتار حرفهای یا منشور اخلاقی سازمان، بهعنوان راهنمای عمل
مدیران و کارکنان خود از یک سو و مهمترین استراتژیهای سازمان در روابط خود با
مشتریان از سوی دیگر مطرح و منتشر مینمایند. همانطور که میدانیم دامنه تأثیر
سازمانها بر شئون مختلف زندگی انسانها، بسیار گسترده است. این نهادها، در متن
محیط اجتماعی میرویند و میبالند و به همین دلیل، به عنوان سیستمی پیچیده، همواره
در تعامل مستقیم با محیط درونی و بیرونی خود هستند و موفقیتشان، در گرو نحوه
برقراری ارتباط و تعامل درست با محیط است. موضوع اخلاق حرفهای از همین تعامل
سرچشمه میگیرد و ماهیت آن به چگونگی ساماندهی رفتار ارتباطی سازمان، به عنوان
شخصیتی حقوقی با محیط، برمیگردد.
بر این اساس، اخلاق حرفهاي، تاثير چشمگيري بر روي فعاليتها و نتابج عملکرد سازمان
دارد. اخلاق حرفهاي، بهرهوري را افزايش مي دهد، ارتباطات را بهبود ميبخشد و درجه
ريسك را كاهش ميدهد؛ زيرا هنگامي كه اخلاق حرفهاي در سازمان حاكم است، جريان
اطلاعات به راحتي تسهيل ميگردد و مدير قبل از ايجاد حادثه، از آن مطلع مي گردد. لذا اخلاق حرفهای، نقش راهبردی در موفقیت
معطوف به آینده سازمان دارد و دوری از آن سازمانها را سخت آسیبپذیر و متضرر می
سازد. لازم به ذکر است که
در شکل گیری اخلاق حرفهای، سه دسته عوامل فردی،
سازمانی و فراسازمانی دخیل هستند. عوامل فردی شامل اخلاق شخصی، خودشناسی و خودکنترلی
است که بهعنوان خمیرمایه اصلی، زمینههای شکلگیری مدیریت اخلاقی در سازمان میباشد
و از آنجا که نیروی انسانی،
چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی و در تعامل با دیگران، همچنان مهمترین عامل
ایجاد مزیت رقابتی در سازمانها به شمار میآید؛ قضاوت افراد در مورد درستی یا
نادرستی کارها، بر کمیت و کیفیت عملکرد آنان و به تبع آن، عملکرد سازمان و در نتیجه
موفقیت آن به شدت تأثیر دارد. دسته دوم، عوامل سازمانی که شامل ضوابط و مقررات سازمانی و چگونگی اجرای آنها، فرهنگ
سازمانی و ساختار سازمانی میباشد که مدیریت اخلاقی را نهادینه میکند و دسته
سوم، عوامل فراسازمانی که شامل دولت، شرایط اقتصادی، محیط کاری و محیطهای بینالمللی
میباشد و موجب جهتگیری مدیریت اخلاق شده و نهایتاً مدیریت اخلاق را در سازمان،
کاربردی و عملی میسازد. اخلاق
حرفهای میتواند از راه شایستهسالاری و درنظر داشتن صلاحیتهای حرفهای و اخلاقی
در بکارگیری نیروها، تنظیم بهتر روابط، کاهش اختلافات و تعارضات، افزایش جو تفاهم
و همکاری و نیز کاهش هزینه های ناشی از کنترل، عملکرد سازمانها را متحول سازد. به
علاوه هوش اخلاقی مدیران و کارکنان، موجب افزایش تعهد و مسئولیت پذیری بیشتر آنان
شده و به بهبود کارایی فردی و گروهی میانجامد.
همچنین رعایت اخلاقیات در برخورد با ذینفعان داخلی و بیرونی، باعث افزایش
مشروعیت اقدامات سازمان و سرانجام موجب بهبود سودآوری و مزیت رقابتی می شود. از
این رو ضرورت دارد مدیران در جهت ارتقای اخلاقی سازمانها، گامهایی را بردارند.
بدیهی است که هر
عملکرد در حوزه حرفهای با توجه به فرهنگ حاکم و نوع تعلقات دینی، مذهبی و رفتاری
اقوام مختلف، تفاوت خواهد داشت. بویژه در دنیای حاضر که کسب و کار در آن به گونهای
شگفت انگیز و متفاوت توسعه یافته، عمیق شده و نوآوری با توجه به تغییرات سریع
تکنولوژی، حالتی خیره کننده پیدا کرده است.
|