این چرخه باطل در حالی شکل گرفته است که زیرساخت های گردشگری
کیش به دلیل تمرکز حداکثری بر «گردشگری توده وار» با محوریت حجم بالا و ارزش آفرینی
پایین در حال مصرف شدن و نزدیکی به پایان چرخه عمر خود هستند و از آن طرف زیرساخت های
گردشگرپذیر جدید به مثابه مزیت های نو در این جزیره زیبا ایجاد نشده است. تمرکز حداکثری
بر ساخت هتل بدون توجه کافی به توزیع متوازن فرصت های سرمایه گذاری در موضوع تفریحات
گردشگری، آن هم در انواع شانزده گانه، نهایتا جزیره کیش را به نقطهای رسانده است
که هم در افزایش نرخ بازگشت گردشگر و همچنین جذب گردشگران جدید به چالش های و جبران
ناپذیر دچار شده است.
در کنار این فراموشی و غفلت همیشگی در موضوع گردشگری جزیره
کیش، اما مهمترین چالش از نظر اینجانب فقدان یک برندینگ شهری موفق برای تحقق بازاریابی
گردشگری این مقصد گردشگری منحصر به فرد است.
امروزه از «برندسازی شهری» به عنوان ابزاری راهبردی یاد
می شود که میتواند به افزایش رقابت پذیری، اعتبار و قدرت یک شهر یا جزیره کمک کند.
برندسازی شهری، ایجاد آگاهی کامل نسبت به این تجربه است که هویت بارز یک شهر چگونه
در ذهن گردشگران نقش می بندد و عامل جذابیت شهرها را دو چندان می کند. تصویری که برند
شهری در ذهن گردشگران تداعی می کند، حاصل پیام های مختلف و متفاوت ارسال شده توسط برند
شهری است که در ذهن هریک از گیرندگان منحصر به فرد این پیام ها جداگانه شکل می گیرد.
درحقیقت، تصاویر تداعی شده از برند شهری در ذهن گردشگران، از واقعیتی فیزیکی سرچشمه
می گیرد و براساس پیش داوری ها، تمایلات و خاطرات شکل گرفته در حافظه جمعی گردشگران
نهادینه می شود.
هدف «برندسازی شهری» در جایی شبیه کیش زیبا برقراری پیوند
با هویت گردشگر و نهایتا افزایش نرخ بازگشت او به کیش است؛ گردشگر در گزینه های سفر
خود باید دوباره و دوباره به کیش فکر کند و این دستاورد مقدمه موفقیت دست اندرکاران
حوزه گردشگری در موضوع «بازاریابی گردشگری» است؛ در حال حاضر محصولی که آنها در حال
بازاریابی هستند محصولی مبهم و غیرجذاب است که در خلال تغییرات مداوم مدیریتی به دست
فراموشی سپرده شده است. آنچه اما نیازمند توجه است جزیره ای است که با ایده های سنتی
و افکار قدیمی، قادر به جذب گردشگر نیست و قطعا با روزهای سخت تری مواجه خواهد شد.
|