امروزه مهمترین شاخص برای ارزیابی یک شهر یا جزیره «قابلیت شهر در افزایش
کیفیت زندگی» شهروندان خود است. شاخص Cities in Motion مربوط به دانشکدهی IESE معتقد است «هرگونه استراتژی و راهبرد بدون مشارکتکننده و نقش آفرینی شهروندان،
هرچقدر هم که هوشمندانه و جامع باشد، بازهم محکوم به شکست است».
توسعه بی رویه موتورهای شارژی در جزیره کیش، محصول یک سیاستگذاری سلیقه
ای و بسته در طول زمان است که پیامدهای نامطلوب آن با همزیستی در کنار عوامل اقتصادی
و اجتماعی کلان به تدریج در حال آشکار شدن است. فقدان تعریف شفاف و همه شمول از هویت
و ماهیت جزیره کیش، تمرکز بر کوتاه مدت نگری، فقدان برندینگ شهری و ملی مناسب، سیاستگذاری
بسته بدون مشارکت مردم و ذینفعان کلیدی، فقدان ثبات مدیریت و ده ها عامل دیگر این جزیره
زیبا را به ورطه ای سوق داده است که روز به روز به پیچیدگی گره ها و مسائل ارگانیک
آن افزوده می شود.
اساسا ما دارای دو نوع مسئله هستیم؛ مسائل ارگانیک و مسائل غیرارگانیک.
ساده ترین مسائل برای حل شدن مسائل غیرارگانیک هستند؛ مسائلی که خود ما مستقیما در
ایجاد آنها نقش داشته ایم پس میتوانیم آن را با اختیارات مستقیم خودمان حل کنیم. مثال
بارز آن تأسیس یک شرکت، یک موسسه، یک باشگاه و یا نهادهایی مشابه است که با یک تصمیم
و پرداخت هزینه می توانیم منحل کنیم و چالش های ناشی از وجود آنها را پس از مدتی ناپدید
کنیم. اما مسائل ارگانیک این چنین نیستند؛ به عنوان مثال «ترافیک» به عنوان یک مسأله
ارگانیک توسط یک شخص یا نهاد مشخص ایجاد نشده است. نهادهای مختلف در طول زمان بر اساس
سلیقه حاکم بر زمان و مکان تصمیم هایی گرفته اند که به طور بطئی به خلق یک مسأله ارگانیک
تحت عنوان ترافیک منجر شده است. این دسته از مسائل چند لایه، پیچیده هستند و حل آنها
نیازمند جامع نگری و از همه مهمتر نگاه بلندمدت است.
با این مقدمه مسأله غامض موتورهای شارژی جزیره کیش را به مثابه یک مسأله
ارگانیک مورد بررسی و تحلیل قرار داده و عوامل دخیل در خلق این مسأله را با هم مرور
میکنیم:
عوامل اقتصادی
- افزایش قیمت
خودرو در کیش
- هزینه مناسب
خرید موتور شارژی
- دسترسی بالا
و هزینه مناسب شارژ موتور
- تبدیل موتور
شارژی به ابزار حمل و نقل عمومی
- کاهش قدرت
خرید عمومی و تناسب نوع حمل و نقل با اقتصاد خانواده ها
- هزینه کمتر
استفاده از موتور در مقایسه با سایر اشکال حمل و نقل عمومی
- تبدیل کرایه
موتور به یکی از محورهای درآمدزایی حوزه گردشگری و جایگزینی تدریجی دوچرخه با موتور
عوامل قانونی
- قانون منع
واردات خودرو و فقدان گزینه های جایگزین موثر در کیش
- مقررات غیراثریخش
و ناکارآمد در مدیریت حمل و نقل عمومی کیش
- عدم اجرای
درست ضوابط و مقررات در بخش های حمل و نقلی
- فقدان نظارت
در واردات موتورها و تضمین کیفیت استاندارد آنها
- افزایش خودروهای
پلاک سرزمین اصلی بدون آشنایی با مقررات خاص رانندگی در جزیره کیش
- تبدیل ایستگاه
های دوچرخه به ایستگاه های کرایه موتور شارژی و فقدان نظارت اثربخش
عوامل اجتماعی
- فرسودگی
ناوگان حمل و نقل عمومی کیش و رغبت پایین کیشوندان برای استفاده از این ناوگان
- فقدان طرح
جامع و عدم آینده نگری سیاستگذاران در خصوص آینده حمل و نقل کیش
- کمبود آگاهی
ها و عدم رعایت ملاحظات ایمنی توسط موتورسواران
- گرایش گروه
های سنی نوجوان به استفاده از موتور به عنوان یک وسیله تفریحی و پذیرش این گرایش توسط
برخی خانواده ها
- تبدیل موتورسواری
به یک جاذبه گردشگری و تقاضای بالای گردشگران بویژه بانوان
- ناکارآمدی
راهکارهای سلبی
- غلبه ذهنیت
مبنی بر استاندارد بودن رانندگی ها در کیش
- تساهل والدین
در موضوع موتورسواری فرزندان نوجوان خود
- استفاده
محدود موتوسواران از کلاه ایمنی
عوامل طبیعی
- جذابیت محیط
طبیعی جزیره کیش برای استفاده از موتور به عنوان ابزار حمل و نقل
- وجود دوچرخه
راه ها و تبدیل این دوچرخه راهها به مبادی رفت و آمد موتورها
با عنایت به موارد فوق الذکر، همانطور که پیش از این اشاره شد همه عوامل
در اختیار و کنترل حکمرانان نیست که بتوانند با تغییر یا حذف یک یا دو متغیر، زمینه
تغییر رفتار موتورسواران و بازگشت جزیره به روزهای آرمانی خود را فراهم سازند. اما
چه باید کرد؟ باید دست روی دست گذاشت تا روز به روز به تعداد کشته شدگان این وضعیت
اضافه شود؟ قطعا خیر، پس باید به دنبال راه حل مناسب بود.
جهان پیشرفته قطعا و پیش از این با چنین مسائلی مواجه بوده است؛ «تغییر
رفتار» کلیدواژه بسیار مهم در موضوع مقابله با چالش های این چنینی
است و البته مسأله ای است که نیازمند تخصص و مشاوره حرفه ای است. همانطور
که در تصویر مشاهده می شود «آموزش و تبلیغات» به طور میانگین بر ۱۶ درصد مخاطبان تأثیرگذار است و از آن طرف قانون گذاری و تمرکز بر راهکارهای
سلبی از طریق ابزارهای قانونی هم به طور میانگین رفتار ۱۶ درصد مخاطبان (در اینجا منظور موتور سواران) را تغییر می دهد. اگر سیاستگذاران
و مدیران اجرایی تمام هم و غم خود را بر روی آموزش و تبلیغات و قانون گذاری متمرکز
کنند باز هم مسئله حل نخواهد شد. برای ۶۸ درصد مخاطبان، موضوع دارای پیچیدگی های بیشتری است و حل آن هم نیازمند
کمک است.
هدف «تغییر رفتار» است؛ به عنوان مثال فردی که از کلاه ایمنی استفاده نمی
کند، کاملا بپذیرد که استفاده کند و استفاده از کلاه ایمنی در فرد نهادینه شود. نوجوانی
که بدون گواهینامه از موتور استفاده می کند بپذیرد که نباید در محیط شهری از موتور
استفاده کند و نهایتا تغییر رفتار مطلوب مد نظر برای تحقق یک «جزیره خردمند» اینکه
همگان بپذیرند از «دوچرخه برقی» به جای «موتور شارژی» استفاده کنند. این پذیرش با بخشنامه
و تبلیغات و آموزش های دمدستی اتفاق نمی افتد. باید بپذیریم که روشهای ما برای حل
مسائل دم دستی، غیر علمی و شتاب زده است و در بهترین حالت مأموریت رفع تکلیف و آرام
سازی افکار عمومی را دنبال می کند و این در حالی است که جهان پیشرفته، رویکرد «بازاریابی
اجتماعی» با مشارکت همگانی را برای حل مسائل خود انتخاب کرده و البته نتیجه گرفته است.
ضمن تأکید بر عملگرایی به روش های نوین و آزمایش شده برای تغییر رفتار
در گروه های مختلف مخاطب که هر کدام بنا به دلایل متفاوت از موتور استفاده می کنند
و همچنین ضمن تأکید بر استفاده هوشمندانه از هر سه روش «آموزش»، «ضابطه گذاری» و «بازاریابی
اجتماعی» یادآوری می کنم؛ جزیره کیش، خود دارای متخصصان و دلسوزانی است که آماده مشارکت
فعالانه برای حل مسائل اینچنینی هستند که امیدوارم صدای آنان نیز شنیده شود. درک این
موضوع سخت نیست که الگوریتم ها و روش های سنتی مدیریت شهری بدون جلب مشارکت کیشوندان
در سیاستگذاری و تمرکز صرف بر تبلیغات سنتی و ضابطه گذاری کور و سلیقه ای، کمکی به
حل مسئله موتورهای جزیره کیش نمی کند که هیچ، چه بسا باید منتظر «غافلگیری های جدید»
بود.