در بخشی از مقدمه کتاب آمده است: شجریان؛ اکنون نمادی است در دوران ما همچنان
که فردوسی نماد دوره خویش است و حافظ نماد روزگار خویش. در آن روزها نیز که "
از هر کرانه تیر دعا" روان کرده بودیم بیش از هر چیز نگران حال خویش بودیم و
اینکه " از آنچه که باید کرد هزار دگر مانده" و الا شجریان که " به
منزل رسید و بار گذاشت." او چنان در طول و عرض و عمق زندگی نفس کشیده و
کوشیده که زمینی سوخته برای مرگ باقی
گذاشته بود. مرگ چه مطلوبی را می خواست از شجریان بستاند که اوآن را به کمال تجربه
نکرده بود؟ بزرگا مردا که صدرنشین جان آگاهان بوده است و خواهد بود...
|