فلسفه وجودی این سازمان، توسعه جزیره، بهبود کیفیت زندگی شهروندان
و فراهمسازی بستر رشد پایدار برای آینده کیش است. از همین رو، این سازمان متعلق به
کیش و مردم آن است و صندلی هاو جایگاههایی
که در اختیار کارگزارانی قرار
گرفته است برای این است که با توجه به دانش ، تجربه و توانایی های خود بتوانند از
ظرفیت آن برای خدمت به مردم کیش استفاده کنند .
مسئولیتها و قدرت های مدیریتی و اجرایی در هر سازمانی ماهیتی امانتگونه
دارند. افراد میآیند و میروند، اما آنچه باقی میماند، اثر تصمیمها و عملکردها بر
سرنوشت یک شهر و مردم آن است. حضور هر کارگزار در هر سازمانی زمانی معنی پیدا میکند
که توانمندی، تجربه و نگاه او در راستای منافع جامعه هدف آن سازمان به کار گرفته شود. در غیر این صورت، ماندگاری صرف
در یک جایگاه نه تنها ارزشمند نیست، بلکه میتواند به مانعی در مسیر توسعه تبدیل شود.
کارگزاران، نمایندگان موقت برای انجام یک مأموریت هستند؛ مأموریتی
که باید بر پایه تعهد، مسئولیتپذیری و اولویت دادن به منافع عمومی تعریف شود. زمانی
که نگاهها از منافع جامعه و مردم فاصله بگیرد و اهداف فردی یا ملاحظات دیگر جایگزین
دغدغههای واقعی مردم شود، فاصله میان سازمان و جامعه شکل میگیرد. این فاصله، بهتدریج
اعتماد عمومی را کاهش داده و سرمایه های اجتماعی را فرسوده می کند و از بین می
برد.
اصل بدیهی مدیریت این است که ماندن در مسئولیت، مشروط به کارآمدی باشد.
تشویق افراد توانمند و متعهد، و در مقابل، عبور از کسانی که عملکردشان همسو با منافع جامعه نیست، نهتنها نشانه ضعف نیست، بلکه بیانگر سلامت
یک سیستم مدیریتی است. سازمانی که نتواند میان خدمت واقعی و حضور صوری تمایز قائل شود،
ناخواسته به ایستایی و تکرار دچار خواهد شد.
کیش، بهعنوان یک منطقه آزاد ویژه با ظرفیتهای منحصربهفرد، بیش از هر چیز به مدیرانی
نیاز دارد که نگاهشان به این جزیره، نگاه ساختن و ماندن باشد، نه عبور و موقت !استفاده
از توانمندیها باید در جهت تقویت زیرساختها، حمایت از جامعه محلی و ایجاد آیندهای
روشنتر برای نسلهای بعدی صورت گیرد. هر تصمیم و هر سیاست باید با این معیار سنجیده
شود که چه میزان به نفع مردم جامعه است.
سازمان منطقه آزاد کیش بعنوان حکمران کیش زمانی میتواند نقش واقعی خود
را ایفا کند که در راستای منافع کیش و مردم آن حرکت کند و خود را خدمتگزار کیش و کیشوندان بداند. این سازمان نه سکوی پرتاب
فردی است و نه محلی برای تحقق هدفی جدا از منافع جزیره. کیش و مردم آن صاحبان اصلی این سازمان هستند و کارگزاران آن تنها آمده اند تا در درون این سازمان و با
استفاده از ظرفیت های آن به مردم کیش خدمت کنند نه بر علیه آنها ! مسلما کارگزارانی در این راه موفق خواهند بود که به
این باور رسیده باشند و جدا از ظرفیت های قدرت و مسئولیتی که در اختیار دارند ، بدانند امکاناتی که در اختیار دارند و هزینه هایی که برای آنها می شود هم برای این
است که به کیش و مردم کیش خدمت کنند ، نه اینکه .....
پیشرفت کیش در گرو آن است که نگاه امانتدارانه به مسئولیتها
تقویت شود؛ نگاهی که منافع عمومی را بر هر مصلحت دیگری مقدم بداند و جایگاه سازمان
را نه ملک خود ، بلکه ظرفیت و سرمایهای برای آینده جزیره و خدمت به آن تلقی کند.