یک فنجان چای با "مجتبی محرمی" در حوالی 60 سالگی
برای این فوتبال باید گریه کرد
جزیره کیش-هتل زیبای میراژ- ساعت 5
بعدازظهر - در حالی که هنوز دوران نقاهت
پس از معالجه را به طور کامل به اتمام نرسانده است و نیاز به استراحت دارد ،به کمک
رفقا آرام آرام پایین می آید و در لابی هتل می نشیند. حالا رودرروی کسی قرار گرفته ایم که بعنوان یکی
از متعصب ترین و جنگنده ترین
بازیکنان سال های نه چندان دور فوتبال
ایران مشهور است . قرار ما گفتگویی است ازبیان
سال های خاطره انگیز فوتبال گذشته او و البته شنیدن صحبت های او در باره
وضعیت امروز فوتبال این سرزمین ، گرچه او
خود اعتقاد دارد امروزیها به حرف های ما و دیگر فوتبالیست ها گوش نمی دهند و
فقطکاری که خودشان بخواهند را انجانم می دهند.....، مجتبی مجرمی بازیکن متعصب و
جنگنده سالهای پیش پرسپولیس و تیم ملی ایران
حالا در آستانه 60 سالگی پس از پشت
سر گذاشتن همه سالهای پرشور و هیجان جوانی ، امروز با کوله باری از تجربه های تلخ
و شیرین و خاطره انگیز ،قطعا سخنانی دارد که می تواند خواندنی باشد. او از نسلی
است که با تمام وجود عشق و تعصب را در
فوتبال معنی میکرد، به عنوان نماد تعصب و وفاداری به تیم محبوب خود زبانزد شد وکسی
بود که به معنای واقعی به هوادار و طرفدار تیمش عشق می ورزید و وفادار بود. یک
حرکت او در دوران اوج فوتبالش کافی بود تا یک ورزشگاه را به وجد بیاورد و
تماشاگران حاضر در ورزشگاه را سرشار از لذت فوتبال بگرداند. شاید هنربزرگ و قابل تحسین مجتبی محرمی
مهم تر ازهمه آوازه و موفقیتش در
فوتبال را بتوان این عنوان کرد که او از
منطقه و طبقه اجتماعی از پایتخت پا به فوتبال گذاشت و خود را تا عرصه ملی رساند که
دل کندن از شور و حال آن محیط و دل سپردن به دنیای توپ کار آسانی نبود! .او درس معرفت
در فوتبال را در همین زمین های
خاکی استخرتهران آموخته بود و تا آخر فوتبالش به آن وفادار بود.
او می گوید: در هنگام مسابقه به تنها چیزی که فکر میکردم دل هوادار و موفقیت تیمم و تلاش برای برنده شدن بود و در این باره با هیچ کس هم شوخی نداشت!
مجتبی که به دفاعی خشن و بسیار جنگنده معروف بود شاید به همین خاطر بود که در جدال
یکی از دربی های تهران در پاسخ به یکی از
صمیمی ترین دوستانش در تیم رقیب که خواسته بود کمی آرام تر بازی کند فقط یک چیز می
گوید: میخوای نزنم ، از اینور نیا ! من هیچکی نمیذارم از اینجا رد بشه!
مردمی بودن" یکی از نکاتی است که در این گفتگو در علت ماندگاری او در اذهان بارها و بارها تکرار
می شود. بازیکن متعصب دهه 60 فوتبال ایران حالا از گذر ایام و خاطرات خود باسردبیر اقتصاد کیش به گفت و گو نشسته است ....
مجتبیمحرمییکیازبهترینمدافعانادوارفوتبالایرانوپرسپولیساستکهروزگاریازاوبهعنوانبهتریندفاع
چپفوتبالایراننامبردهمیشد. مجتبی محرمی ۹ سالپیراهنتیم
محبوبش پرسپولیس رابرتنکردونامشبرایهمیشهدرتاریخاینباشگاهثبتشد. او بیاغراقیکیازفنیترین
و جنگنده ترین مدافعانتاریخفوتبالماست؛ااوامادرکنارویژگیهایفنی،یکیازبازیکنانجنجالیدهه
۶۰ نیز بود.
محرمیکلافوتبالیستمتفاوتیبود.
اوهموارهزیرهذرهبینقرارداشت. محرمیگاهیکارهاییمیکردکهباعثمیشدهمهرسانههارویاوزومکنند.
مثلادردورهایتصمیممی گیرد موهایخودراازتهبتراشد.بعدهااوگفت: بهخاطرکلکلباآرایشگرشاینکارراکردهوبابتش
دههزارتومانکه آن موقع ها پول زیادی هم گرفته بود! می گوید:جایتان خالی با آن پول با رفقا رفتیمدربندآبگوشتخوردیم !اما
همین اتفاق ساده آنموقعخیلیخبرساز می شود و چیزهای زیادی مثل "ایکیوسان"و"منکراتی"
به من گفتند و...)
مجتبی،با
دوران فوتبالش خیلیهارابهیکدورهخاصاززندگیفرومیبرد. شایدچیزیبیشترازیکاسمبرایبچههایپایینشهرکهسالهاباحضورشدرپرسپولیسعشقدنیارامیکردندودرمیانهمهنداشتهها،یکدفاعچپمتعصبداشتندکهتاآخرینسالهایفوتبالش،پرسپولیسراباهیچچیزیدردنیاعوضنکرد.
عشقبهمجتبیمحرمی،سینهبهسینهازفوتبالیهایدههشصتبههفتادوهشتادونودرسید.
او می گوید:چندسالپیشبودکهدرحاشیهیکبازیخیریه،پسرکخردسالیبامن
عکسگرفتوازعلاقهاشبهمن می گفت ! از او پرسیدم
: «تومگرفوتبالمنرادیده ای؟»وجوابشنید: "ازپدرمشنیدم. آنقدرشنیدمکهاینطوردوستتداشتهباشم."
البتهآنچهباعثمحبوبیتمحرمیشدهبود،نهتنهاعلاقهوتعصبشبه
تیم پرسپولیسبلکهنمایشهایدرخشانیبودکهدرسمتچپخطدفاعیتیمملیایران با ارائهونقشیکراستپایاستثناییهنر
نمایی میکرد.
محرمیحالادرحوالیشصتسالگی،پسازحادثهایکهمنجربهعملجراحیاوشد،دوراننقاهترادر
جزیره کیشپشتسرمیگذاردوالبتههمچنانسرحالوقبراقدر جمعی
صمیمی با حضور هوادارانش در هتل میراژ کیش به خاطره بازی پرداخته است.
گفتوگوییکهبااوانجامشدهیادیاستازگذرایامدرفوتبالایرانوتهرانکهخواندنشخالیازلطفنیست...
خبربستریشدنشمادربیمارستان،اهالیفوتبالوبهخصوصهوادارانپرسپولیسرانگرانکردهبود.
درحالحاضرشرایطتانچطوراست؟
خداراشکروضعیتمخوباست.
جراحیکردمومرخصشدموروبهبهبودیهستم.خواستمبهحمامبروموپایملیزخوردوبهزمینافتادم.امابهلطفخداودوستانبهخیرگذشتوحالمخوباست.
سالهاازفوتبالشماگذشته،اماهمچنانمیتوانیمبگوییمشماازمحبوبترینبازیکنانتاریخپرسپولیسهستید.
فکرمیکنیددلیلاینمحبوبیتچیست؟
اینلطف
و محبت ازدلهوادارانیاستکهمنبهآنهاعشقمیورزمودوستشاندارمودستشانراهممیبوسم. هوادارانهمیشهازمنحمایتکردهاند.
به نظر من مردمی بودن تنها رمز ماندگاری فوتبالیست هایی است که هنوز هم محبوب اند.
نکتهجالبایناستکهحتینسلجدیدهمشمارادوستدارند.
درستاستکهنسلجدیدهملطفدارند،امانسلجدیدفقطاسممنرامیشناسند.
قدیمیهابیشترمیشناسندوهرجامنرامیبینند،اظهار لطف می کنند .حتیوسطاتوبانمیگویندبزنیمبغلکهعکسبگیریم
!یا زمانی هم که در جزیره کیش من را مورد لطف دارند.منوظیفهامراانجامدادهام،
بایدفوتبالبازیمیکردم، و
فوتبالمرابازیکردهام.بایدبهبزرگتراحتراممیگذاشتمواحتراممراگذاشتهام... باقی لطف
مردم است.
مجتبی
محرمی متولد 2 اردیبهشت 1343 در منطقه استخر جنوب تهران! ازیکمحلهایدرپایینشهرفوتبالتانراشروعکردیدوتبدیلبهیکستاره
در فوتبال ایران شدید.
بله متولد بهترین ماه سال هستم، در جنوب شهر تهران و در منطقه استخر و زمین
های خاکی آنجا دوران کودکی ام را گذراندم
. دورانکودکیپرتلاطمیداشتموبیشتر با فوتبال شیشهمیشکستم(خنده)سه تا بچه بودیم و مصطفی برادر بزرگم که شهید انقلاب شد و من ته
تغاری بودم. بعدهامیدیدمکهخیلیهابرایرشدوپیشرفت
شان ازفامیلشهیدشانمایهمیگذاشتند،درچنینشرایطیخجالتمیکشیدماز شهادت برادرم یا سابقهجبههخودمحرفبزنم.
178 قد؛ قد متوسطی برای فوتبال است و گلهای خوبی
با این قد با سر زدید؟
قد 175 نه بلند و نه کوتاه است، بله
گلهای زیاد و خاطره انگیزی با سر زدم و در مجموع 41 گل برای پرسپولیس به ثمر
رساندم. درتیمملی هم 11 گلزدمو 7 تاراحسابمیکنند ( با خنده می گوید: بقیهرابازی
رسمی ملیحسابنمیکنند)
فوتبالراچطورشروعکردید؟
ازخیابانوکوچهومحلهوباتوپپلاستیکیشروعکردیمویکروزبهماگفتندبرودرراهآهنبرایتیمجوانانتستبده.
آنزمانبازیکنانبزرگیدربزرگسالانراهآهنبودندوزمانیکهبرایتسترفتم ، فقط چند دقیقه بعد آقایابوطالبگفتبرو!. گفتمدیگرخطخوردمامابعدافهمیدم
بازی ام را پسندیده ، گفت از فردا بیاسرتمرین. راهآهنبودموبعدازآنهمبهشاهینرفتمودودورهبازیهابرگزارنشدوسال
۶۴ نایبقهرمانشدیم. بعدازآنبهسربازیرفتموتیمخوبیداشتیم. سپسبهپرسپولیسرفتمکهقهرمانیهای
زیادی رابدست آوردیم.بازیکنان زیادی را مثل مرحوم
مهردادمیناوند،سعیدعزیزیانوجمشیدشاهمحمدیکههم دوره ای های من بودند،
همهبهتیمملیآمدند.
اگر
بخواهید به یک اتفاق جنجالی در دوران فوتبالی خود اشاره کنید چه موردی را به خاطر
می آورید؟
میگویندکهمنیکبازیکنخشن
بودهامودرزمینفلانرفتارراداشتهام،اماهمهاینهابهخاطرتعصبمبهپیراهنمبود؛چوندوستنداشتمببازموبههمیندلیلقطعااشتباهاتیهمداشتهام.برایمثالجنجالدربازیپرسپولیسواستقلالودرگیریباآقایقلعهنوعی. البتهالانمنوآقای امیر قلعه نوعی در حال حاضر ارتباطبسیار خوبیباهمداریموحتیبهمنمحبتداشتندوهمراهباگلگهربهترکیههمرفتیموکنارتیمشانبودیم.
همهاینمسائلگذشتهاست. مندردورانفوتبالمدوکارتقرمزدارم؛یکیدرهمانبازی دربی باامیراستویکبازیهمباژاندارمریکهسهگلزدمودقیقه
۹۰ اخراجشدم.
شمادرمجموعنتوانستیددرفوتبالبهپولخوبیبرسید؟
اگریکفوتبالیستدردورانفوتبالشپولخوبیبهدستنیاورد،ممکناستبعدازفوتبالبهمشکلبخورد.
سرمایهمنازاینفوتبال،محبتهاییاستکهبهمنمیشودازنظرمالی
خداروشکر میتوانمزندگیخودمرابچرخانمودوستانمهمکمکمیکنند. دوستخوب،سرمایهزندگیاست.
منیکاعتقادیدارموبهمومیرسم،اماپارهنمیشوم. آنکسیکهبایدبدهد،بالایسراست. اینبهخاطرخداوندووجود
دوستان و هوادارانخوباست.
جالباستچوندراینشرایطممکناستهربازیکنیباخودشبگویدکاشیکپیشنهادخوبراقبولمیکردم
و الانشرایطمالیبهتریداشتم.
حالاکهمنقبولنکردم،بایدغصهبخورم؟!بله؛منمیتوانستمیکپیشنهادخوبراقبولکنموبا
۶میلیون،یکخانههزارمتریدراقدسیهبخرم،امانرفتموالاندرخانه ۴۰ متریمادرمزندگیمیکنم؛مگرچهایرادیدارد؟
(با آن خنده های معروفش می گوید: خانه ما خانه ای چهل متری اما دو طبقه است یک
اتاق بالا و یک اتاق پایین و همه می گویند خانه مجتبی محرمی دوبلکس است! بله؛ دوبلکس چهل متری! هست ،دوباره می خندد)
سوالی که همه فوتبالی ها را به خودش
مشغول کرده این است که چگونه یک راست پا می تواند بهترین بازیکن چپ شود؟
همه دوست دارند فوروارد بازی کنند و گل بزنند و من باید دفاع آخر بازی می کردم
.مربی ام گفت: تو هوشش را داری ، بایست
دفاع ،آمدیم راه آهن و شدیم دفاع راست! شاهین رفتیم و دفاع چپ شدیم و دفاع چپ
ماندیم . در دوران خدمت به تیم نیروی زمینیرفتم و آنجا هم دفاع چپ بودم و همبازی
مهدی فنونی زاده، محمد خانی و....... تا اینکه به پرسپولیس رسیدم و شدم چند پُسته و این لقب بهترین چپ پای ایران
هم در کارنامه ما ماندگار شد.
رفقای صمیمی شما چه کسانی بودند؟
رفیق زیاد داشتم؛ با فرشادپیوس و کرمانی و مرحوم قایقران فابریک بودیم.برای
اولین بار که به پرسپولیس رفتم گفتم خدایا من می خواهم کنار پنجعلی، مرحوم سید علی
خانی، مرحوم کریم باوی ، آشوری، پیوس، کرمانی،
فنونی زاده، نعیم آبادی و ... بازی کنم! باورم نمی شد.
دیدگاه بزرگان در بدو ورود شما به دنیای حرفه ای فوتبال چگونه بود، آیا آوازه
ات را از قبل شنیده بودند:
زمانی که در نیروی زمینی بازی می کردیم علی آقای پروین از سورتمه پیاده می آمد
و بازی های ما را می دید. چون نمایشگاه سورتمه نزدیک باشگاه نیروی زمینی بود ،یک
روز گفتند علی آقا پیام داده که بیا و من به همراه ناصر محمد خانی رفتیم پیش علی
آقا آن موقع ها قراردادها اینگونه نبود. اولین بازی ما هم با استقلال بود .این
موضوع سال 67 بود من 22 ساله بودم. من از نیروی زمینی و کریم از شاهین در تیم پرسپولیس بودیم و امیر
قلعه نوعی هم در استقلال بازی می کرد. در این بازی علی آقا ما را بازی نداد. انصاری
فرد مصدوم شد و کریم را به زمین فرستاد، بعد من دقیقه 60 بازی در یک باران شدید وارد زمین شدم. علی آقای یهو گفت: هافبک دفاعی
بازی کن و شُوک و استرس زیادی به من وارد شد و البته من هم بازی کردم و خداروشکر خیلی
خوب همبازی کردم .
اگر امروز در فوتبال حضور داشتی الان
در اروپا راحت بازی می کردید، نظر خودتان چیست؟
این لطف شماست و امروز بسیاری از بازیکنان خوب لژیونر هستند، بازی نور افکن
را دوست دارم که هم پستی من است و به نظرم رمز ماندگاری یک بازیکن در خدمت تیم
بودن و نداشتن حرکات اضافه است. یک مربی باتجربه اگر 5 دقیقه از بازی کسی را ببیند
می فهمد او بازیکن می شود یا نه! زمانی که من رفتم در تیم راه آهن بازی کنم ابو طالب فقط با یک بغل پا زدن فهمید و گفت برو
فردا بیا، بازیکن از همان اول معلوم است که بازیکن است!یا نیست!
او در مورد فوتبال امروز می گوید:
اوضاع و احوال فوتبال را دارید می بینید!یک نفر با این همه پرونده و ... رئیس
فدراسیون می شود! کی روش که 8 سال سرمربی
تیم ملی بود چه کار کرد که در جام جهانی قرار بود شاهکار کند؟ اگر ایران قرار است به
مرحله بعد نرود ،چرا او را دوباره می آورید؟ ایران در بازیهای جام آسیا با
ضعیفترین و جوان ترین تیم سوم شد؛ کی روش سومی هم نداشت اما ما دوباره او را به
خدمت می گیریم!کیروشلژیونرپسنداستوپاسخگوی کارهایشنیست،تاجهمازاوچیزینمیپرسد! همه بازیهای
تیم ملی را در خانه دیده ام و هیچکدام از بازیهای تیم ملی را دوست نداشتم.
متاسفانه حتی یکپیشکسوتبهجامجهانینرفت واین موضوع
جایگلهاز فدراسیون دارد!جایگاهپیشکسوت همیشه جایگاهویژه ایاستشما بازیهایخارجیرارصدکنیدجایگاه
پیشکسوتان همیشهمعلوماستامااگرما بخواهیمبهورزشگاهآزادیبرویمبایدبلیطبخریم! بایدگریهکردبه
حال اوضاعی که امروز حتیبسیاریازپیشکسوتانرانمیشناسند!
طرفدار کدام تیم و باشگاه خارجی هستید؟
من بایرن مونیخی و طرفدار تیم ملی آلمان هستم.
الگوی فوتبالی من هم پائول (پل)برایتنر بود و سال 74 که آلمان قهرمان شد در کوچه فوتبال بازی
می کردیم و آخر شب برای نگاه کردن بازی به خانه رفتم و آلمان یک گل به یوگسلاوی زد
و همانجا طرفدار پرو پا قرص این تیم شدم .
برای مامجتبی محرمی برابر است با "تعصب" به او یک کلمه می گوییم و
او اولین کلمه ای که به ذهنش می رسد را برایمان بازگو می کند:
علی دایی: شناسنامه فوتبال
علی پروین: بزرگ فوتبال
ناصر حجازی: اسطوره
استقلال: رقیب همیشگی
امیرقلعه نوعی: دوست باوفا
شماره 8: حسین کلانی
جزیره کیش: زیبا با مردمی خونگرم
پرسپولیس: همیشه محبوب
علی کریمی :جادوگر
وریا غفوری: مردم دار
رفیق: همه دوستان
محمد مایلی کهن: بی شیله پیله
فوتبال: عشق
آقا مجتبی برای بهتر شدن آینده فوتبال ایران باید چکار کنیم؟
ما می خواهیم به عنوان استعداد یاب هر هفته به استان ها برویم و استعدادها را
شناسایی کنیم اما باشگاهها هزینه نمی کنند!
باشگاهها هم سراغ شناسایی و پرورش استعدادها
نمی روند و " بازیکن آماده می خواهند
. این کار هزینه زیادی هم نمی خواهد و با هزینه پایین می شود بچه های علاقمند را از 12 سالگی ساپورت
کرد. باید به جوانان میدان و فرصت داد.متاسفانه خیلی ها امروز فوتبالیستنیستند،طرفپدرشپولداراستو
بدون استعداد و تنها به خاطر پول بازیکن می شود این است کهتیمنتیجهنمیدهد!با این
سیاستنمیشودتیمداریکرد! برای بهتر شدن اوضاع فوتبال ایران در یک
کلمه باید "روراست"باشیمودلال
بازیوباندبازیرا کنار بگذاریم.مربیتیمهاگردشیشده اند وفقط جاهاعوضمیشود هر چند
یکیدوسالاخیراوضاع بهتر شده.اگر بخواهم در یک جمله خلاصه کنم باد بگویم راه چاره این است که فوتبالیهاسرکاربیایند.مدیران
امروزچیزیازفوتبالنمیدانند چون خودشان فوتبالی نیستند! اما به نظرم در دوره های مختلففدراسیونهادورهآقایصفائی فراهانیموفقتراز
باقی دوره هاعملکرد.
از او می پرسیم فوتبال جنوب را چقدر
می شناسد؟
جنوب کشور مهد فوتبال است و اکثریت بازیکنان تیم ملی جنوبی هستند همان هایی که با شرجی و گرما و در زمین
های خاکی تمرین کردند و عرق ریختند و تبدیل به ستاره شدند.
بعد از دوران بازیکنی چرا مربیگری را ادامه ندادید؟
بعد از دوره بازیکنی اولین دوره که کلاس Dبود چون بازیکن تیم ملی بودیم به
ما گواهی می دادند، دوره C با حضور بازیکنان زبده و پیشکسوت را گذراندم اما چون با موهای بلند در کلاس شرکت کرده بودم مدرک ندادند! این قانون ها آن موقع ها وجود
داشت و بالاخره ما نفهمیدیم موهایمان باید بلند باشد یا کچل ! اینطور شد که دوره های مربیگری ما نیمه کاره
رها شد.
آرزویت چیست:
در یک هواپیمای جنگی به خلبانی پسر عمه ام ( که خلبان است) بنشینم و دوری روی
آسمان ایران بزنم...
سخن
پایانی
لازم
میدانم از تمامکسانیکهمحبتداشتندتشکرمیکنم. از مسئولین بیمارستان کیش ، مدیران هتل میراژ
کیش و همه همه هوادارانعزیزیکهدعاکردندوپیامدادندوبهبیمارستانآمدند
هم چنین از دوستان و همبازیانم که پیگیر بودند بسیارممنونم.
خارج
از محدوده
دخترمن
یک
دختر دارم که در ورزش ژیمناستیک کار میکند و در درس وکالت خوانده ، دوره کار آموزی
را هم به پایان برده و حالا باید به فکر
کار باشد.
جنوب
شهر
فوتبال
را از زمین های خاکی محله استخر در جنوب تهران شروع کردم و بعد وارد تیم های
باشگاهی شدم
برادران
در
خانواده 3 برادر بودیم بنام های مصطفی
،مرتضی و من مجتبی آخری و
از همه کوچکتر بودم. مصطفی شهید انقلاب هست و در سال57 شهید شد.
اولین
مربی
عباس
پناهی در تیم ایزد فردوسی اولین مربی ام بود . این تیم بازیکنان بزرگی به تیم ملی
داد مثل مهرداد میناوند – سعید عزیزیان – آقایی - جمشید شاه محمدی و... خیلی از
بزرگان دیگر
تیم
ها
با
ایزد فردوسی شروع کردم بعد رفتم – شاهین - نیروی زمینی
- پرسپولیس و با پرسپولیس فوتبالم
را در ایران تمام کردم . البته دوره کوتاهی هم قطر بودم
دژبان
در
دوران سربازی در نیروی زمینی دژبان بودم ، جنگ هم رفتم و با امریه ورزشی برای تیم ملی می آمدم بازی می
کردم.
اولین
قرارداد
اولین
قرارداد با پرسپولیس را در 22 سالگی در حضور علی پروین سفید بستم ، دوست مشترکی
داشتیم که معرف من بود. اولین بازی بعد از
پیوستن به پرسپولیس هم خوردم به دربی با استقلال ! که دقیقه 60 جای انصاری فرد
مصدوم تعویض شدم و در پست غیر تخصصی ام و در هافبک دفاعی بازی کردم
پیشنهاد
مالی
در
اوج فوتبالم تیم فوتبال کشاورز بهنرین
پیشنهاد مالی را بمن داد با شرایط عالی
مالی . اما بخاطر هواداران و طرفداران
پرسپولیس والبته دل خودم نرفتم و در پرسپولیس ماندم . از این موضوع پشیمان هم نیستم
اولین
ملی
فریدون
عسکرزاده در سال 1364 برای اولین بارمن را
به تیم ملی دعوت کرد که بعدش رفتم خدمت سربازی
فینال
باشگاههای تهران
بازی
پرسپولیس - شاهین در فینال باشگاههای
تهران یکی از سخت ترین بازیهای من بود . من بازیکن جوانی در شاهین بودم . بازیکنان بزرگی مثل شاهرخ بیانی ،علی پروین و
ناصر محمد خانی همه ریخته بودند سمت من.....!
بغل
پا
بازیکن،
بازیکن باشه با یه بغل پا زدن قابل شناسایی هست
فوتبال
فعلی
فوتبال
فعلی ما حال و روز خوشی ندارد. چون هیچ کس
در فوتبال ما جای خودش نیست . فوتبالی ها
بیرون هستند و غیر فوتبالی ها ، جایگاه فوتبال را در دست گرفته اند .
کی
روش
کی
روش تا حالا چکار کرده برای فوتبال ما ،
فقط پولش را گرفته و رفته است. به هیچ کس
هم تا حالا پاسخگو نبوده .او عاشق لژیونر ها است . اگر قرار بود در همین جام جهانی
موفقیتی بدست نیاوریم و 6 تا از انگلستان بخوریم چه ضرورتی داشت کی روش را
بیاوریم؟! البته شاید ضرورتی که ماها ازش خبر نداریم!
تو
خونه
بازیهای
تیم ملی را تو خونه می بینم .راستش از هیچ
کدام بازیها هم تا حالا خوشم نیومده!
دو سر
طلا
کی
روش براشون چوپ دو سر طلا بود اگر می برد می گفتند عجب کاری کرد این رئیس
فدراسیون کی روش را آورد ، باخت هم می
گفتند با 20 روز وقتمگه چکار میشه کرد !!
ولز
پرسبولیس
و استقلال هم به تنهایی با ولز بازی می
کردند می بردند، دیگه نیازی به این همه هیایو برای برد تیم ملی نبود!
خاطره
سبزی پلو
شب
قبل دربی شاهرخ بیانی که در استقلال بازی می کرد اصرار زیادی داشت شام در منزل میهمانش باشم . با اینکه
فاصله منزل ما با آنها زیاد بود رفتم . خانمش سبزی پلو با ماهی درست کرده بود .
فردای مسابقه شاهرخ سمت من افتاده بود خیلی محکم بازی میکردم ، گفت مجتبی آروم تر بازی
کن ! گفتم : شاهرخ !نمیخای کتک بخوری ، از این سمت نیا .گفت : سبزی پلو دیشب چشمتو بگیره !
گفتم : این موقع من بابام هم بخاد بندازه از بغلم بره میزنم.... !
استانکو
استانکو
مربی خیلی خوبی بود. خیلی چیزها ازش یاد
گرفتم گرچه در دورانش شیطنت هایی داشتم و یک بار هم تمریناتش را تعطیل کردم!
بعد
محرومیت
در بازیهای
بعد محرومیت انگیزه بیشتری پیدا می کردم .پاس – صنعت نفت – بر ق شیراز و... تیم هایی بود که
بلافاصله بعد از محرومیت بازی کردم و گل زدم
کفش مولر
اولین
بازی ام برای تیم ملی را با کفش مولر بازی کردم.تو نپال اولین بازی ملی ام با هنک
کنگ . کفشم پاره شد با نخ بستم و با آن
حالت بازی کردم
دور
دریاچه
دوران
پرویز دهداری در تیم ملی دور دریاچه آزادی
میخوابیدیم .اردوی تیم ملی شرایط و
امکاناتش مثل دوره سربازی بودبا آن تیم
سوم آسیا شدیم.
حمایت
نمی کنند
در
نظر دارم به همراه جمعی از بازیکنان قدیمی و پیشکسوتان ملی برای کشف استعدادها به استانهای
مختلف کشور سفر کنیم ولی حمایت نمی کنند
مربیگری
فوتبال
بعد
از بازی بعنوان مربی در نظر داشتم فوتبال را ادامه دهم اما بعلت موهای بلندم ایراد گرفتند و گواهی مربیگری ندادند . در حال حاضر هم مدرک نداشته
باشی نمی شود مربیگری کرد .
تیم ملی
میدانم برخی بازیکنان با پول حتی به تیم ملی هم
رسیده اند !این نتیجه اش وضعیت فعلی فوتبال ما می شود که در آن قرار گرفته ایم.
قرص و
آمپول
فوتبال
قرص و آمپول نیست که بشود با آن طرف را
فوتبالی کرد . توانایی فوتبال ذاتی است
باید آن را کشف شود و پرورش داد.
جام
جهانی
فدراسیون
ما در جام جهانی اخیر حتی یک پیشکسوت را به جام جهانی نبرد . همه میدانند در جهان به پیشکسوتان شان احترام میگذارند ولی ما برای ورود به ورزشگاه آزادی باید بلیط بخریم!
گریه
کرد
یک بار حسین کازرانی بازیکن تیم ملی در جام جهانی راه به ورزشگاه آزادی
راه ندادند . واقعا بر این فوتبال باید گریه کرد !
آدرانیک
اسکندریان
الگوی
داخلی فوتبال من آندرانیک اسکندریان است که در پست من بازی می کرد.
باندبازی
در
فوتبال ما اگر باند بازی نباشد و همه با
هم روراست باشیم فوتبال مان پیشرفت می کند
و ولی متاسفانه شرایط فعلی اینگونه نیست.
مربیان
جوان
اتفاق
خوبی که در فوتبال ما افتاده است آمدن مربیان جوان مثل نکونام – حسینی – مطهری هست که امیدوارم ادامه پیدا کند
پر افتخارترین
مربی
امیر
قلعه نوعی گرچه استقلالی است ولی واقعیت دارد
باید قبول کنیم او پر افتخار ترین مربی فوتبال باشگاهی ایران است.
بهتر
شدن فوتبال
برای
بهتر شدن فوتبال مان باید فوتبالی ها بیان سر کار ، ازرئیس فدراسیون تا کمیته ها و سایر اجزاء همه
باید فوتبالی باشند تا مسائل فوتبال را با همه وجود شان بفهمند .
فامیل
و رفیق بازی
متاسفانه
فوتبال ما امروز شده فامیل بازی و رفیق
بازی. هر کی مسئولیت می گیرد دوست دارد فامیل و دور و بریهای خودش را بیاورد و کسی
به پیشرفت فوتبال فکر نمی کند