حسین خوانساری که سه دهه قبل به
لندن مهاجرت کرده بود ، بر اثر بیماری دار فانی را وداع گفت. خوانساری یکی از چهرههای
برجسته و ورزشی نویسان دوران طلایی مجله کیهان
ورزشی بود که بعد از مهاجرت به لندن، برای دو دهه از فضای ورزشینویسی فاصله گرفت
ولی در نیمه دوم دهه نود از راه دور با برخی نشریات ورزشی همکاری داشت و یادداشتهای
ایشان هرازگاهی در روزنامه های ورزشی منتشر میشد. استاد حسین خوانساری در کیهان
ورزشی در رشته های فوتبال و بسکتبال می
نوشت.
قلم رسا، شجاع و
دستان پرقدرت در نگارش پلشتی های فوتبال و قلمی حماسی وباشکوه در مورد خوبی ها و
افتخارات فوتبال از ویژگیهای منحصر بفرد حسین خوانساری بود..
قرار است پیکر این ورزشی نویس فقید
در لندن به خاک سپرده میشود
استاد حسین خوانساری در دهه 70 در
مقطع کوتاهی که در گروه مشاورین فنی فدراسیون فوتبال ( ریاست داریوش مصطفوی )
قرارداشت خدمات قابل توجهی به فوتبال کیش داشت و در برگزاری مسابقه ای 4 جانبه با
حضور تیم های منتخب مناطق آزاد ایران و
تیم ملی امید ایران در جزیره کیش ( زمین خاکی در محل احداث ورزشگاه
المپیک و قبل از ایجاد ورزشگاه )
نقش بسزایی داشت. حرکتی که در آن مقطع با استقبال مدیر عامل سازمان منطقه آزاد کیش
مواجه شد و بعدها منجر به احداث ورزشگاه المپیک
کیش شد.
بدرود خان مطبوعات ورزشی
مهر ماه سال هزار و سیصد و هفتاد بود
، وقتی وارد فضای تحریریه کیهان_ورزشی شدم ، حس عجیبی داشتم ، قاعدتا باید به خود
می بالیدم که در سن بیست و یک سالگی بعد از یک سال کار در ماهنامه وزین دانش_ورزش
به قدیمی ترین نشریه ورزشی ایران که آن زمان به عنوان اولین روزنامه ورزشی کشور
کار خود را آغاز کرده بود رسیدم و توانسته ام با غول های بزرگ نویسندگی ورزش کشور
همکار شوم. اساتیدی چون ؛ مهدی اسدالهی، هنریک تمرز، منوچهر لطیف ، بیژن روئین پور
، منوچهر زندی، فریدون شیبانی ، حسین خوانساری ، ابراهیم افشار و…. اساتیدی که بسیاری از آنها سابقه کارشان در کیهان ورزشی از سن من
بیشتر بود و من سال ها با عشق و علاقه مطالب شان را دنبال می کردم . اما نه تنها
چنین احساسی نداشتم بلکه تا حد زیادی معذب هم بودم. من کجا اینجا کجا ؟ خیلی زودتر
از حد تصور پای من به گروه فوتبال مجله و روزنامه کیهان ورزشی باز شد و مورد
پذیرش قرار گرفتم . استاد حسین خوانساری در گروه فوتبال ، در میان آن همه ستاره
برای منی که عشقی بی پایان به تیم ملی فوتبال کشورم داشتم ، یک نویسنده متفاوت بود
. عاشق قلم و سبک نویسندگی اش بودم . او بسیار روان و دلچسب می نوشت و مطالبش چنان
تاثیر عمیقی بر قلب و روح مخاطبان می گذاشت که گویی خودشان این مطلب را خلق کرده
اند. استاد خوانساری فوتبال را خیلی خوب می شناخت و باید او را پدر معنوی و اولین
مربی تیم خبرنگاران و نویسندگان ورزش ایران نامید. تیمی که او پایه گذاشت در زمین
آسفالت روبروی امجدیه که اکنون آن را مجموعه ورزشی کبگانیان می نامند شکل گرفت.
یادم است که مطلب «شجاعان فوتبال ایران کویت را کوبیدند، دلار نفتی کویت آبکی بود
! » را در گزارش بازی تیم ملی ایران و کویت در مقدماتی المپیک سئول بیش از بیست
بار خواندم و هر بار بعد از اتمام آن گریه کردم. و امروز باید در فراغ مردی بگریم
که حسرت دیدار مجددش بعد از سی و چند سال به دل همه ما ماند. حسین خان لقب برازنده
ای برای وی بود . مردی بلند قامت ، چهارشانه با سبیل های مردانه و صدایی رسا و
محکم که به جز قلم توانایش نظرها را به خود سخت جذب می کرد. خیلی زود با مهاجرتش
به اروپا از دیدارش محروم شدیم و هرگز دوست نداشتیم خبر درگذشتش را بشنویم. اما از
مرگ گریزی نیست. هر چند من مرگی را برای چهره های بزرگی چون او در این عرصه باور
ندارم . حسین خوانساری زنده است و نامش برای نسل هایی که خواهند آمد و کیهان ورزشی
را ورق خواهند زد زنده و جاوید خواهد ماند . بدرود خان مطبوعات ورزشی، بدرود.
مازیار_مهرانی
|