از منظر اقتصادی، در لحظهای که پروازها به کیش متوقف شد، فعالیتهای
اقتصادی که اساس آنها بر گردشگری استوار است، یکباره فرو ریخت. هتلها با ظرفیت
خالی، بازارها و مجتمعهای تجاری با رکود، مراکز تفریحی و رستورانها با کاهش شدید
مشتریان مواجه شدند. میزان وابستگی اقتصاد کیش به مسافر و گردشگر هوایی، در این
نقطه عیان شد؛ از واکنش فعالان اقتصادی میشد خواند که سالها تنوعبخشی و ایجاد
زیرساختهای حملونقل جایگزین، به اندازه رشد پرشتاب بخش هوایی جدی گرفته نشده
است. نبود زیرساختهای مناسب برای حملونقل دریایی مدرن، کمبود تعامل اقتصادی با
سرزمین اصلی و ضعف حمایت از کسبوکارهای فناورانه و بومی، بیشازپیش لمس شد و
تخمین زده شد دهها میلیارد تومان خسارت در مدت کوتاه وارد شد. این شوک به مدیران
گوشزد کرد که اقتصاد تکمحصولی و متکی بر یک شریان آسیبپذیر، چقدر شکننده است.
در ساحت اجتماعی، تجربه توقف پروازها به سرعت فضای روانی کیش را نیز تحت
تأثیر قرار داد. استرس و نگرانی خانوادههای ساکن، بهویژه آنهایی که فرزندان
دانشجو، بستگان بیمار یا وابستگان شاغل در سرزمین اصلی دارند، تشدید شد. محدود شدن
ارتباطات حضوری و رفتوآمدها، حس ناامنی روانی و آسیبپذیری اجتماعی را برجسته
ساخت. توریستهایی که در جزیره مانده بودند نیز با نگرانی درباره آینده سفرشان و
بلاتکلیفی برگشت روبهرو شدند. ناخودآگاه، در ذهن جامعه محلی و حتی مسئولان، این
موضوع نقش بست که تداوم «احساس رفاه، آسایش و امنیت» ساکنان یک جزیره آزاد و
گردشگرپذیر، از مسیرهای متنوع ارتباطی و پشتیبانی بحران عبور میکند.
در حوزه گردشگری، قطع پروازها تنها کاهش عددی ورود مسافر نبود؛ بلکه
اعتماد گردشگر به ثبات، امنیت و دسترسی راحت آسیبی جدی دید. در بازاری که رقابت
جهانی برای جذب گردشگر نفسگیر است، هر نوع فشار روانی در قالب ناپایداری یا عدم
امنیت سفر، سالها تبلیغ و هزینه برای برند جزیره را به چالش میکشد. شاید بتوان
با تبلیغ و بستههای تشویقی ضربه کوتاهمدت را ترمیم کرد، اما ترمیم زخم بیاعتمادی
زمانبر و دشوار است. این موضوع بهویژه برای بازار گردشگری که روی زمانبندی و
اعتبار مقاصد حساس هستند، خسارتآور شد. بخش عمدهای از گردشگران مرفه داخلی، برای
تحقق سبک زندگی و تفریح آرامشبخش، لازمهشان را سهولت و اطمینان رفتوآمد میدانند؛
غیبت این فاکتور، ترجیح تعطیلی یا تغییر مقصد را در پی دارد.
بعد مدیریتی این رخداد نیز پیامها و آموزههای مهمی دارد. اولین نکته،
ضرورت توجه فوری به مدیریت ریسک و بحران است. بسیاری از سیاستگذاران منطقه آزاد
کیش، شاید حملات موشکی یا تهدید مستقیم امنیت پروازها را رخدادی کماحتمال میدانستند،
اما تجربه مستقیم آسیبپذیری این کریدور ثابت کرد که حتی در عصر دیپلماسی و روابط
منطقهای، همواره باید سناریوهایی برای قطع راههای ارتباطی و تداوم خدمترسانی
داشت. فرمولهکردن طرحهای پشتیبان در ابعاد لجستیکی، تدارکاتی و خدماتی باید با
سرعت و جدیت بیشتری بازبینی شود.
درس صریح حوادث اخیر این است که اقتصاد منطقه آزاد کیش نمیتواند صرفاً
متکی به وسایل حملونقل هوایی باشد. لازمه پایداری اقتصادی و اجتماعی، توسعه حملونقل
ترکیبی است؛ مثلاً تقویت خطوط کشتیرانی سریعالسیر، حملونقل کروز، بهبود
ارتباطات دریایی منظم و امکانات ویژه برای انتقال مسافر و بار از مسیرهای آبی از
جنوب و شمال کشور، بهویژه در برابر تعطیلی احتمالی مسیرهای هوایی. همچنین بخش
بزرگی از فروشگاهها، هتلها و رستورانها باید سناریوهای انعطافپذیرتری برای
خدمترسانی به جامعه بومی و مسافرانِ احتمالی در ایام بحران طراحی کنند.
از بعد دیگر، سیاستگذاران مناطق
آزاد تجاری- صنعتی باید فرصت این تلنگر را مغتنم بشمارند تا مفهوم امنیت بهشکل
چندبُعدی دیده شود: نهتنها سرکوب تهدیدات نظامی، بلکه تأمین امنیت روانی و
اقتصادی از طریق تنوع ارتباطی، بیمه شدن دسترسی به خدمات و حمایت ویژه از کسبوکارهای
جزیره جزو برنامههای ثابت دفاع غیرعامل و مقاومسازی اجتماعی شود.
امکانپذیری توسعه فناوریهای نوین مانند جلسات مجازی برای ادارات، تجارت
الکترونیک، تقویت صنایع فرهنگی و تفریحات بومی که کمتر به ورود فیزیکی تعداد زیاد
گردشگر وابسته است، باید به سیاست راهبردی بدل شود. این نگاه یعنی کیش علاوهبر
منطقه آزاد گردشگری، به قطب خدمات نوین، صنایع خلاق و حتی صادرات دانش فنی تبدیل
گردد تا در تکانههای فیزیکی آسیبپذیر نباشد.
لازم است آگاهیبخشی و آموزش عمومی نسبت به بحرانهای این چنینی نیز جدی
گرفته شود و شهروندان و فعالان اقتصادی آمادگی بیشتری درباره بستههای خدماتی
اضطراری، خطوط جایگزین خروج و اقامت، و شیوههای تداوم آرامش در مواقع بحران پیدا
کنند. فرهنگ تابآوری، همدلی اجتماعی و کاهش شایعات و اضطراب نیز بهعنوان یک
سرمایه اجتماعی باید تقویت گردد تا شکل مدرنتری از مدیریت بحران در منطقه آزاد
کیش نهادینه شود.
در تمام این ابعاد، تعامل صمیمانه و شفاف مدیران با مردم و فعالان
اقتصادی ارزش کلیدی پیدا میکند. سادهترین کار – سکوت
خبری و پنهانکاری – سریعاً به بیاعتمادی عمومی میانجامد.
بلکه رویکرد صحیح، اطلاعرسانی بهموقع، دادن امید منطقی، و فعالسازی گروههای
راهبردی برای تدبیر کوتاهمدت و اصلاح سیاستهای بلندمدت است.
تجربه بیثباتی پروازها نشان داد جزیره کیش نیازمند پوستاندازی راهبردی
و واقعی در مدیریت خود است؛ تکمحصولیبودن صنعتی و وابستگی به یک شریان ارتباطی،
ریسک بزرگ این منطقه است. در مقابل، آینده در گرو سرمایهگذاری روی حملونقل
ترکیبی، تولیدات فناور، و تابآوری اجتماعی و مدیریتی است. کیش میتواند با
استفاده هوشمندانه از این بحران، الگویی از توسعه متنوع، انعطافپذیر و تابآور
برای دیگر مناطق آزاد و کل کشور شود؛ اگر مدیران و جامعه امروز پیام این شوک را به
چشم یک فرصت برای یادگیری و اصلاح بدانند، نه صرفاً یک تهدید گذرا.
این رخداد به همگان یادآوری کرد که پایداری اقتصادی و اجتماعی فقط با
تقویت زیرساخت، تنوعدهی راهبردی و توسعه مدیریت مشارکتی محقق خواهد شد، و هر
تهدیدی – اگر درست تحلیل شود – میتواند
به نقطه شروع یک دوران جدید برای شکوفایی جزیره بدل گردد.