. همیشه انتظار همراهی و هم دردی و
شتاب زیاد در کارها را از او توقع داری. کسی که بی منت و بی ادعا کنارت می ایستد
نبضت را می گیرد و با چهره ای مهربان سعی می کند تا از درد و رنجت بکاهد. شاید درد
باعث شده که کمی مضطرب و بداخلاق شوی اما رفتار بیمارگونه ات هرگز بر او تأثیر نمی
گذارد و با مهربانی به مداوایت مشغول می شود. تمام نق زدن هایت را تحمل می کند و
با خنده و شوخی سعی می کند فضای بیمارستان را برایت خوشایند نماید.
آری همه ما بارها و بارها حتی شاید برای یک سرماخوردگی کوچک
پا به بیمارستان گذارده ایم. من به عنوان یک کیشوندی که به دلیل داشتن بیماری که
مجبور است زیاد از خدمات بیمارستان استفاده کند امروز این مطلب را می نویسم و می
دانم که سخن بسیاری از کیشوندان گرامی است. همیشه وقتی وارد اورژانس شده ام با روی
خوش پرستاران که گرد خستگی بر صورتشان بیداد می کند اما لبخند از لبانشان دور نمی
شود، مواجه شده ام. با اینکه همراه بیمارم هستم اما پریشان تر و نگران تر از او،
به دنبال راهی برای تسکین دردش، به این فرشتگان زمینی که دستان پر توان خداوند
مهربان بر روی زمین هستند متوسل می شوم و هزاران خواهش برای رسیدگی بیشتر به
بیمارم را دارم. و در تمام مدت حضورم در بیمارستان شاهد تلاش بی وفقه آن ها در
رسیدگی به بیمارانشان هستم. تلاشی که شاید بسیار بیشتر از بیمارستان های دیگر در
مناطق ایران شاهدش باشیم. غیر از کیشوندان ما بیمارانی را در بیمارستان می بینیم
که مسافر هستند و در زمان استراحت و تفریح با بیماری مواجه شده اند آن هم در یک
شهر غریب، حال انتظار رسیدگی به وفقه و داشتن سلامتی در زمان کوتاه برایشان مطالبه
است و این جا حضور پرستاران در بخش های مختلف بیمارستان روند خوشایند تری را برای
همه بیماران رقم می زند.
شاید با همه کم و کاستی هایی که همه ما در بیمارستان کیش
سراغ داریم تنها گزینه ای که نمی توان از آن ایرادی گرفت بخش پرستاران زحمت کش و
پرکار بیمارستان باشد. پرستارانی که همیشه ی خدا آن ها را در حال تلاش و تکاپو می
بینی و کمتر پیش می آید یکی از آن ها را در حال استراحت بر روی صندلی مشاهده کنی.
بیماری وارد می شود و اصلا حال خودش نیست و هر آن چه که می تواند ناسزا به این
پرستاران می گوید، آن یکی با داد و فریاد از درد وارد اورژانس می شود، دیگری را
بیهوش به اورژانس می آورند و آن چه که اصلا در این بین لمس نمی شود خستگی
پرستارانی است که از این تخت به آن تخت می روند و با خنده بیمار و همراهش را به
آرامش دعوت می کنند. با تمام جانشان سعی می کنند التیامی بر درد آن ها باشند. گاهی
همراهان بیمار به گونه ای با آن ها برخورد می کنند که احساس می کنی تمام خستگی در
تنشان می ماند اما در آن لحظه هم صدای بلندی از آن ها نمی شنوی بلکه باز هم با
همان وقار و آرامش همیشگی شان مواجه می شوی که سعی بر آرام کردن دیگری دارند.
من شاید ساعت ها در اورژانس بیمارستان بر روی صندلی همراه
نشسته ام و شاهد تمامی این حوادث و برخوردها از طرف بیماران و همراهانشان با کادر
اورژانس بوده ام. گاهی من از این همه
هیجان و التهاب موجود در آن جا خسته و دلزده می شوم اما فقط وقتی با یک کلمه ( خدا
قوت و یا تشکر ) با این مهربانان سخن می گویند انگار گرد تمام خستگی ها و
ناملایمات آن ساعت ها را از جانشان شسته و به دست فراموشی سپرده می شود.
آری نمونه و مصداق روشن پرستار را در بیمارستان کیش بارها و
بارها دیده ایم. تلاششان، صبوری و مهرشان شامل حال همه ما کیشوندان بوده و هست.
زحمت کشانی بی ادعا که با تمام توان و با همه وجودشان سعی دارند همه شرایط و حال
خوب را برای بیمارانشان فراهم کنند. نه شیفت های طولانی و مکرر، نه بدخلقی
بیماران، نه دوری از شهر و خانواده هیچکدام باعث نمی شود که این پرستاران مهربان
را ناراحت و خسته ببینیم.
و چه زیباست روز تولد حضرت زینب کبری ( س ) اسطوره صبر و
استقامت را به نام شما زینت بخشیده اند. پرستار واژه ایست که شما تمام و کمال حقش
را ادا کرده اید و شایسته است که تقدیر شایانی از شما شود که باز هم نمی توان
زحمات شما را ارج نهاد. امید است که خداوند متعال دستان مهربانش را بر روی شانه
هایتان همواره نگه دارد و راهتان را همیشه با الطاف خود روشن نگاه دارد.
ما کیشوندان قدردان زحمات شما بزرگان و سفیدپوشان بیمارستان
کیش بوده و هستیم و تمام قد در مقابل این همه مهر و لطف و تلاشتان تعظیم کرده و
برایتان از خداوند سلامتی و کامیابی خواستاریم.