 در جزیره کیش، تاریخچه تدوین و اجرای طرح جامع و پس از آن، طرحهای موضعی
و موضوعی، بهمثابه پایگاه اصلی توسعه معاصر جزیره، نمونهای موفق، البته نه بیچالش،
از برنامهریزی آیندهنگر فضایی است. کیش تا اوایل دهه ۱۳۷۰، منطقهای با بافت سنتی محدود، جمعیت اندک، و زیرساختهای
بسیار ابتدایی بود و تنها در حد یک زیستگاه پرت برای صیادان و معدودی گردشگر داخلی
شناخته میشد . با طرح منطقه آزاد
شدن کیش و ورود نگاه سرمایهگذاری ملی و فراملی، ضرورت داشتن نقشه توسعهیافته و
راهبردی به شدت حس شد. نخستین طرح جامع کیش، نه تنها ساختار فیزیکی و کاربری اراضی
را پایهریزی کرد بلکه ظرفیتهای گردشگری، اقتصادی، سکونتی، و محیطزیستی جزیره را
در قالب یک الگوریتم سیستمی به رسمیت شناخت؛ تنظیم پهنههای گردشگری، ساماندهی
دسترسی جادهای، پیشبینی زیرساختهای خدماتی، محدود کردن ارتفاع ساختمانها و
تراکم جمعیتی، و تخصیص اراضی به کاربریهای مشخص، همه آثار مستقیم این طرح بودند.
اما توسعهی متوازن و پاسخگو به تحولات سریع چنددهه اخیر، نیازمند حرکت
فراتر از طرح مادر بود و همین ضرورت، راه را برای تدوین طرحهای موضعی و موضوعی
گشود؛ طرحهایی که یکی بر توسعه پایدار سواحل و حفاظت از اکوسیستمهای مرجانی
تمرکز داشت، دیگری به تحول محدودههای ویژه گردشگری (مانند شهرک صدف و سواحل
اختصاصی) پرداخت، و شماری به تفضیل شبکه حملونقل، بنادر جدید، فرودگاه، و حتی
جزئیات سازماندهی پسماند و منابع آب در شرایط رشد جمعیت و گردشگر اشاره کرد . همین طرحهای موضوعی و موضعی بودند که به
برنامهریزان کیش امکان دادند هر زمان با چالش یا تهدید جدیدی – رشد
بیرویه سرمایهگذاری بخش خصوصی در مناطق حساس زیستی، تمرکز بر گردشگری کمدوام یا
حتی بحرانهای محیطی – روبهرو شدند،
بازنگری علمی و سریع در روند توسعه انجام دهند و سیاستهای اجرایی متناسب با نیاز
روز وضع کنند.
مطالعه تطبیقی عملکرد طرح جامع و زیرمجموعههایش نشان میدهد بزرگترین
نقش مدیریتی این اسناد، تضمین توازن بین توسعه فیزیکی-اقتصادی جزیره و حفاظت از
پایداری اکولوژیک و اجتماعی آن بوده است. اگرچه فشارهای بیرونی اعم از جذب سریع
سرمایهگذار، رقابت منطقهای میان مناطق آزاد و بعضاً ناهماهنگی اجرا، گاه طرح
مادر را به چالش کشیده است، اما وجود بستر اسنادی و ساختار تفصیلی برای بازطراحی
سیاستها همواره امکان مهار روندهای شتابزده یا ضدپایدار را ایجاد کرده است.برای
نمونه، مدیریت ریسکهای زیستمحیطی و حفاظت از تنوع زیستی سواحل و آبسنگهای
مرجانی، کاملا در اسناد موضوعی محیطزیست کیش لحاظ شد و توانست تعادلی میان
سودآوری اقتصادی و الزام به حفاظت ایجاد کند.
از زاویه مدیریت شهری و حکمرانی محلی، باید تاکید کرد که طرح جامع کیش،
اگرچه همواره بر سر اهداف کلی توسعه برونزا و جذابیت بازاری خود تاکید داشته، اما
در اجرای عملی پروژه و اولویتگذاریها، ناگزیر به استفاده از اسناد موضعی و موضوعی
برای تامین نیازهای خاص و اقتضایی جزیره شده است. مثلاً در برابر رشد بیرویه ساختوساز
در سواحل، مطالعات و مداخلات موضعی سبب شد ساختوساز کنترل شود و از آشفتگی کالبدی
و لطمه به سرمایههای طبیعی پیشگیری گردد. همچنین توسعه زیرساختهای درمانی ویژه
(گردشگری سلامت) یا بازآفرینی بافتهای بومی برای جذب گردشگر فرهنگی از دل طرحهای
موضوعی شکل گرفت و توانستند ضمن تنوعبخشی به الگوی جذب سرمایه و گردشگر، از تکبُعدیشدن
اقتصاد جزیره و وابستگی بیش از حد به تنها یک زیرحوزه جلوگیری کنند .
در جمعبندی میتوان گفت طرح جامع و طرحهای موضعی و موضوعی، نه صرفاً
ابزاری برای ساماندهی کالبدی، بلکه شالودهای راهبردی برای افزایش تابآوری جزیره
کیش در برابر شوکهای اقتصادی، سرمایهگذاری، محیطی و حتی اجتماعی بودهاند.
موفقیت نسبی کیش، در مقایسه با بعضی مناطق آزاد دیگر ایران که فاقد چنین اسناد و
پیوستگیهای راهبردی و اجرایی بودهاند، خود شاهدی بر نقش بنیادین این رویکرد است.
با این حال، همواره پایداری اثربخشی این اسناد نیازمند بازنگری پیوسته، مشارکت ذینفعان،
شفافیت در سیاستگذاری و انعطافپذیری علمی در برابر چالشهای نوظهور است. تجربه
کیش نشان میدهد که حتی در بستر فشار شدید سرمایهگذاری، اگر طرح جامع بهدرستی بهروزرسانی
و اجرا شود و اسناد موضعی و موضوعی دقیق و بهنگام همراه برنامه باشند، تحقق توسعه
پویا و پایدار در مناطق خاص ایران ممکن است و الگویی الهامبخش برای سیاستگذاران
سایر مناطق به حساب میآید.
|