به عبارت دیگر شخصیت حقیقی پزشکیان امروز
از شخصیت حقوقی او متمایز است خاتمی اما شهروندیست که همزمان وهنوز سلسله جنبان
اصلاح طلبان و هنوز معتبرترین و محبوبترین چهره سیاسی کشور است ، شهروندیست که رییس
جمهور دوره هفتم و هشتم کشور بوده است آن هم رییس جمهوری که ملت با او رشد ۸ درصدی
و رونق اقتصادی و بالندگی طبقه متوسط را تجربه کرده اند و سالهای فراموش نشدنی افتخار
و عزت ملی را با او سپری کرده اند و این ها همه ابعاد دیگر خاتمی ا ست که با شخصیت
حقیقی او متفاوت است و مهمتر از آن خاتمی شهروندی است که نقش مهمی در پیروزی پزشکیان داشته و اگر ورود او و توصیه او
برای حمایت از پزشکیان نبود اصلاح طلبان در انتخابات قدم از قدم بر نمی داشتند . کافی
است تصور کنید خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری هم رفتاری مثل انتخابات مجلس داشت بی
تردید درصد مشارکت همان ۱۸ تا ۲۰ درصد بود و هنوز پزشکیان در صندلی قرمزش مثل همیشه
آرام و بیخیال تکیه زده بود و بانوی سخنگو هم سر کلاس تدریس خود بود . منصفانه این
است که اگر اصلاح طلبان در گوشه گوشه کشور آستین ها را بالا نمی زدند و از عرض و مال
خود مایه نمی گذاشتند برای فعال ترین و محوبترین و سینه چاک ترین و بی باک ترین حامیان
پزشکیان مانند دکترجواد ظریف هم نه اجتماعی تشکیل می شد و نه میتینگی شکل میگرفت که
بتواند با نام بردن مکرر از خاتمی از جمعیت کف زدنهای ممتد و تشویق های آنچنانی دریافت
کند و با یک تیر دو نشان هم بزند .هم
مروری بر حکایت برجام بد فرجام بکند و از کار بزرگ و درستی که کرده بود دفاع کند و
هم برای پزشکیان کت در بیاورد و هیجان ایجاد کند .فراموش
نکنید سازمان رای پزشکیان از جنس اصلاح طلبان بود و همه تلاش حامیان سرشناس پزشکیان
و حضور دکترجواد ظریف و هزار جواد و عباد دیگر و … همه و همه حداکثر تاثیری که داشت ایجاد شور هیجان در اجتماعاتی
بود که هم ترتیب دهندگانش و هم شرکت کنندگانش اصلاح طلبانی بودند که تصمیم خود را برای
رای دادن به پزشکیان گرفته بودند و تمام فعالیت های واقعی و مجازی این حامیان سرشناس
منجر به روشن کردن یک رای خاموش و سفید کردن یک رای خاکستری نشد
و فراموش نکنیم که آن روزها در گرماگرم
کارزار انتخابات خاتمی فقط یک شهروند عادی نبود …
که امروز بانوی سخنگو بخواهد ممانعت از
حضور خاتمی در مراسم افتتاح بیمارستان زنده یاد هاشمی را در حد ممانعت از حضور یک شهروند
عادی تنزل دهد و بی آنکه متوجه قیاس نابجای خود شود باز تاکید دوباره کند که برای ما
شهروندان آشنا تر با شهروندان گمنام تفاوتی ندارند و ازبرابری همه در بهره مندی از
حقوق شهروندی بگوید حقیقت این است که این قیاس آنقدر به وضوح ناصواب است که به نظرم
فقط نقل قول آن کافی است و خواننده خود میتواند به راحتی به بطلان آن پی ببرد
و همین تذکر بس ، که انتقادها به ممانعت
از حضور خاتمی و درخواست از رییس جمهور برای واکنش مناسب اصولا از موضع حساسیت نسبت
به قانون حقوق شهروندی نبوده و نیست چرا که قانون در این مورد روشن است و زیر پا گذاشتن
آن هم سالهاست عادت تند روان و تحمل و صبوری
هم عادت مردمان شده و مصادیق آن هم فراوان است
بنابراین روشن است که این انتقادها وفاق
مورد نظر رییس جمهور را به درستی نشانه گرفته اند و این
ممانعت را نه از بابت زیر پا نهادن حقوق شهروندی بلکه از بابت نقض آشکار وفاق ، از سوی طرف های دیگر وفاق تلقی کرده اند آنها
که رییس جمهور با بزرگواری در همراهی و وفاق با آنها تا جایی پیش رفته که آنها را بدهکار
و شرمنده خود کرده و چیزی نمانده که خودش را نیز شرمنده و بدهکار مردم کند. این انتقادها به درستی خواهان واکنش مناسب و به موقع رییس جمهور
شده اند که چنانکه در خبر ها آمد خوشبختانه تذکر لازم هم در جلسه دولت به وزرای مربوط داده شده است اینجاست که معلوم
نیست سخنگو به چه دلیل و به
چه مناسبت اصرار داشته با این ادبیات نا مناسب حتی برخورد
قابل تقدیر رییس جمهور را نیز کم بها و شاید هم بی نتیجه وانمود کند
والله اعلم
|