يكى از ويژگيهاى كيش و هر شهر كوچك اين است كه خواه و يا
ناخواه همهٔ مردم شهر با هم مثل يك خانواده مى شوند.
امروز كيش بزرگ و از نظر ساختار اجتماعى بزرگتر شده است ولى دير زمانى نبود مردم كيش
پلاك اتومبيل همديگر را هم ميشناختند.
از ايستگاه عشق به كيش و دوستداشتنى بودنش كه بگذريم بايد
ببينيم كه ما مردم و دولت كه در وجود سازمان منطقه آزاد كيش متجلى است بايد چگونه اين
سرزمين پاك، طبيعت زيبا و جامعهٔ مترقى و منظم در قياس
با سرزمين اصلى را حفظ، تقويت و بهتر كنيم.
كيشوند عزيز! مخاطب ارجمند! آوردن گردشگر خارجى، ايجاد قطب
صادراتى، بورس بين المللى ارز و نفت و … همگى شعارها
و اميدهاى بزرگى هستند كه با واقعيت فاصلهٔ وحشتناك دارند
و از منظر واقعگرايى يا جنبهٔ مزاح دارند و يا شايد
ساز و كار كسب و كار گذراى برخى.
نظام اقتصادى و ظرفيتهاى گردشگرى ايران و كيش به سبب تحريم
هاى جهانى از سيستم بين المللى جدا و ايزوله هستند. امروزه پول نقد در جهان جاى خود
را تا حد زيادى به كارتهاى اعتبارى داده است. ما از سيستم بانكى جهان جدا هستيم. وضع
اينترنت و ارتباطات كه جاى خود دارد. در مبحث كلان اقتصادى وقتى با اندك مسافتى قطبهاى
پيشرفتهٔ اقتصادى مثل دبى و قطر قرار دارند،
ايجاد بورس و مركز همكاريهاى جهانى بيشتر مزاح هست تا واقعيت! يادتان هست چه كارناوال
مبتذلى و چه وعده هاى بزرگى در زمان جام جهانى فوتبال در قطر به راه افتاد و در بوق
و كرنا فرياد زده شد. هر ايرانى عاقل و آگاهى مي فهميد كه ما با اين مشكلات ساختارى
ساده مثل حمل و نقل شهرى و عدم توانايى در مديريت گردشگر خارجى هيچ بهره اى از آن نخواهيم
برد. تنها بازندهٔ آن نمايش غيرواقعى و اميدهاى بزرگ،
تورم شديد مسكن در كيش، بى خانمان شدن خيلى از مردم عزيزمان و مهاجرت بسيارى از كيش
شد. مردمى كه با بدترين روزهاى كيش ساخته بودند ولى در زمان نسبتاً خوب كيش از آن رانده
شدند.
سخن براى گفتن زياد و براى نوشتن مثنوى هفتاد من كاغذ است.
واقعيت اين است كه ما بايد با نگاهى درست فقط روى گردشگران ايرانى تمركز كنيم. خاطرات
خوبى براى آنها بسازيم. كالاى ايرانى را بجاى خارجى به آنها ارائه ندهيم. داستان تكرارى
و كليشه اى جشنوارهٔ تابستانی كيش را به
اين شكل و شمايل جمع كنيم و پس از سالها جشنواره اى متفاوت با حال و هواى تازه و فكرى
نو و همراهى جوانترها تدارك ببينيم. كيش گيمز هر چه بود كه خيلى هم بنظر من خوب بود،
طرحى بود نو، زنده، جوان و سرشار از انرژى كه پس از ساليان دراز كيش را دوباره در صدا
و سيما مطرح كرد. مجموعهٔ سازمان و دستگاههاى
دست اندكار از فرودگاه و بندر، حمل و نقل شهرى و بهداشت و كيش اير شرايط بهترى براى
آنها درست كنند. مسافرت به كيش را ارزانتر كنيم. نشستهاى بى ثمر با سياستگزاران و اصحاب
سياست را كنار بگذاريم. بالاخره ما ميزبانيم و مهمان بايد حرمت ميزبان را نگاه دارد
و حرفهاى قشنگ و اميدواركننده به زبان آورد تا دل ما هم خوش شود. فريب وعده هاى شيرين
آنان را نخوريم. دور هم بنشينيم و با پذيرش واقعيت اين را درك كنيم كه ما تنهاييم و
بايد خودمان براى خودمان فكرى كنيم. فكرى واقعى و به دور از توهم، رؤيا و آرزوهاى محال.
|