بوی کباب!
حکایت بهره گیری کیش از برگزاری مسابقات جام جهانی در قطر حکایت کسانی است که بجای
کباب به بوی کباب دلخوش و راضی هستند!
جالب اینکه این موضوع نه تنها در کیش که در سطح مقامات ارشد کشور هم
مطرح و بصورت مستمر در حال بیان است. یعنی کشور کوچک و کم ظرفیت قطر مسابقات جام جهانی فوتبال را برگزار کند و ما بر طبل شادانه بکوبیم که قطر
میزبان جام جهانی شده و ما درهمسایگی آن در حال تلاش هستیم شاید بتوانیم بخشی از تماشاگرانش را جذب
کنیم .
قرار است کشور کوچک قطر در ورزشگاههای فوق مدرنش
میزبان بزرگترین نام های فوتبال جهان باشد ومردمانش به دنیا فخر بفروشند که ما
میزبان جام جهانی هستیم ، چشمان میلیاردی مردم جهان به تلویزیون ها خیره شود تا
قطر را از سیمای جام جهانی ببینند و روزانه میلیون ها دلار را سرازیر خزانه کشور و
مردمش بکند و ما دلخوش به برگزاری جشنواره پلی استیشن جام جهانی در کیش و مسابقات فوتبال گل کوچک در خیابان های کیش باشیم
! واعلام برنامه هایی که مشخص نیست با این
اوضاع نابسامان مدیریتی و اقتصادی همانند همه وعده های مستمر مسئولان و مدیران چند درصد آن عملی شود، چرا که امروزه سخن گفتن و ایده پرداختن و وعده دادن
بدون داشتن پشتوانه عملی و اجرایی به امری
معمول تبدیل شده است و آسان ترین و کم هزینه ترین راه است چرا که هیچ کسی بابت عدم
تحقق وعده هایش مواخذه نمی شود!
چرا ما در کیش و در ایران خود مبتکر و برگزار کننده چنین رویدادهایی در منطقه و
جهان نباشیم و چشم به اتفاقات و
رویدادهایی داشته باشیم که دوبی و قطر
برگزار می کنند ! تا شاید بتوانیم بهره ای کوچک از آنها ببریم.
حکایت ما برای بهره گیری از نعمات جام جهانی قطر
حکایت کسانی است که چشم به گروهی دارند که کباب می پزند و نوش جان می کنند
و لذت می برند و آنهایی که در دور دست تر
فقط بوی آن را استشمام می کنند و با خود زمزمه می کنند : به به !عجب کبابی! ولی
باید بدانیم شکم گرسنه و اقتصاد و سرمایه های راکد شده خود کباب را میخواهد نه بوی
آن را!
|